کاسبان تحریم؛اسم رمز سوق دادن اقتصاد کشور به پرتگاه اوکراین سازی ایران
ارتباط فردا: مدتی است که جریانهای لیبرال داخلی، با پرچم مبارزه با «کاسبان تحریم»، در تلاشاند تا نسخهای خطرناک برای اقتصاد ایران بپیچند: نسخهای که راهحل مشکلات کشور را نه در اصلاحات ساختاری و نه در نظارت دقیق بر نظام مالی، بلکه در «رفع کامل تحریمها به هر قیمتی» و «پیوند بیچونوچرا با اقتصاد جهانی» معرفی میکند. این جریان که سالهاست سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی را دنبال میکند، میکوشد با برجستهسازی مفهوم «کاسبان تحریم»، دوگانهای جعلی بسازد؛ یا باید تسلیم فشارهای غرب شویم و درهای اقتصاد را بیمحابا به روی نسخههای تجویزی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول باز کنیم، یا در غیر این صورت، متهم به حمایت از «دلالان تحریم» خواهیم شد و اموال کشور توسط کاسبان تحریم به تاراج میرود. این همان شیوه عملیات روانی است که در مقاطع مختلف، از مذاکرات برجام تا توافقات نابرابر تجاری، به کار گرفته شده است.
مشکل اقتصاد ایران، نظارت ضعیف است نه تحریمها
بیتردید، در هر اقتصادی که شفافیت و نظارت دقیق و همینطور ضمانت وجود نداشته باشد، گروهی فرصتطلب از شرایط ویژهای مانند تحریم، سوءاستفاده خواهند کرد. اما آیا راهحل این مسئله، تسلیم شدن به آمریکا و چشمبستن بر خباثتهای اقتصادی غرب است؟ آیا باید از چاه سوءاستفاده برخی افراد بیرون بیاییم و در چاله وابستگی مطلق اقتصادی سقوط کنیم؟ راه علاج، اصلاح نظام بانکی، تقویت دستگاههای نظارتی، برخورد قاطع با مفاسد اقتصادی و راهاندازی مکانیزمهای تجارت هوشمند است؛ نه اینکه درهای کشور را بیمحابا باز کنیم و اجازه دهیم کمپانیهای چندملیتی و سفارتخانههای غربی، کنترل اقتصاد ملی را به دست بگیرند.
لیبرالهای داخلی، بلندگوی غرب در ایران
جالب است که همین جریان لیبرال که امروز از کاسبان تحریم سخن میگوید، خود از بزرگترین حامیان خصوصیسازی افسارگسیخته، خامفروشی منابع ملی و دلبستگی به سرمایهداری جهانی بوده است. از آن جالبتر، بزرگان کاسبان تحریم مانند بابک زنجانی، از دولتهایی که آنها حامی شأن هستند لوح تقدیر گرفتند و حمایت شدند. جالب است از یک سو، سیاستهای نادرست اقتصادی را اجرا میکنند که منجر به شکاف طبقاتی و تورم افسارگسیخته میشود و از سوی دیگر برای حل همین مشکلات، نسخه تسلیم در برابر آمریکا را میپیچند! این طیف به جای تلاش برای تقویت تولید ملی، مبارزه با فساد اقتصادی و گسترش همکاریهای اقتصادی منطقهای، بر طبل «وابستگی به غرب» میکوبند. هدف نهایی آنها، تغییر تدریجی ساختار اقتصادی ایران به مدلی است که کشور را در برابر فشارهای خارجی بیدفاع کند و در نهایت، ایران را به یک کشور مصرفکننده و وابسته بدل سازد. در آخر لازم به ذکر است مبارزه با فساد و رانتخواری، یک اصل غیرقابلانکار است؛ اما نباید اجازه داد که این مفهوم، به ابزاری در دست جریانهای لیبرال برای تحمیل یک نسخه وابستهساز تبدیل شود. اقتصاد ایران با اصلاحات داخلی، نظارت دقیق و اخذ ضمانتهای قطعی، میتواند از چالشها عبور کند.