چالشهای عکاسی فیلم؛ تکنولوژی جایگزین خلاقیت نشود
خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ «عکاسی فیلم» به عنوان یکی از ابعاد مهم در روایت سینمایی، نقش حائز اهمیتی دارد. این شیوه عکاسی نه تنها تصاویر زیبایی از صحنهها و بازیگران در زمان تولید فیلم ثبت میکند، بلکه در شکلگیری اثر هنری و درک عمیقتر داستان نیز نقش دارد. عکاسان فیلم میتوانند از طریق انتخاب زاویهها و کادرهای مناسب، داستان فیلم را به شیوهای بصری روایت کنند که مکمل داستان ارائهشده در فیلم باشد. عکاسی فیلم همچنین میتواند ثبت کننده لحظات تاریخی و فرهنگی سینما باشد. در واقع این حرفه یک ابزار قدرتمند در دست کارگردانان، عکاسان و تولیدکنندگان سینماست که به تداوم و تقویت روایت سینمایی کمک میکند.
ایران انتظام یکی از عکاسان سینما است که با سالها تجربه در صنعت فیلم، توانسته است در جشنوارههای معتبر حضور داشته باشد و نگاه عکاسانه خود را با زبان سینما پیوند بزند. عکاسی فیلمهای سینمایی چون «رها»، «شوهر ستاره»، «تابو»، «انتهای خیابان چهلویکم» و سریال تاریخی «جلال الدین» بخشی از فعالیت او در عرصه عکاسی فیلم و سینماست. به بهانه اکران فیلم سینمایی «رها» با انتظام گفتگویی درباره تأثیر عکاسی فیلم بر روایت، تکنیکهای تخصصی و جایگاه این هنر در سینمای امروز داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* خانم انتظام از آنجایی که عکاسی فیلم یکی از ابعاد مهم در روایت سینمایی است و نقش حائز اهمیتی دارد، به اعتقاد شما، عکاسی فیلم چه جایگاهی در روایت سینمایی دارد؟
سینما ذاتاً یک مدیوم بصری است و عکاسی فیلم یکی از اساسیترین ابزارهای آن در انتقال حس و معناست. راجر دیکینز میگوید: «هر قاب، داستان خودش را دارد». من هم بر این باورم که یک عکس فیلم خوب نهتنها یک لحظه را ثبت میکند، بلکه میتواند روح یک صحنه را بازتاب دهد. برای من، عکاسی فیلم فراتر از مستندسازی روند تولید است، در واقع عکاس فیلم عنصری است که به درک عمیقتر فیلم کمک میکند. بهعنوان مثال در پروژهای روی یک صحنه کلیدی کار میکردم که با تمرکز روی شخصیت پردازی، از نور، سایهها و المان های تصویری استفاده کردم تا حالت روانی شخصیت داستان را نمایان کنم. این همان جایی است که عکاسی، همراستا با فیلمبرداری، به روایت قدرت میبخشد. این هنر، بخشی جداییناپذیر از روایت سینمایی است. یک عکس قدرتمند میتواند حس و مفهوم یک فیلم را حتی بدون دیدن آن منتقل کند. به قول استنلی کوبریک، «اگر بتوانید فیلمی را در یک قاب خلاصه کنید، یعنی آن فیلم تصویر درستی از دنیای خودش ارائه داده است». عکاسی فیلم، مانند یک ترجمان بصری برای داستان است.
گاهی یک تصویر از فیلم میتواند بیش از صدها کلمه در مورد آن بگوید. عکاسی فیلم نهتنها یک هنر بصری است، بلکه نقش کلیدی در انتقال احساسات، لحن و جوهره فیلم دارد. یک قاب خوب میتواند بدون نیاز به دیالوگ، داستان را تعریف کند. عکاسی فیلم، به نوعی زبان غیرکلامی سینماست که در کنار نورپردازی، میزانسن و حرکت دوربین، به بیان مفاهیم عمیق کمک میکند. به همین دلیل، یک عکس خوب میتواند مخاطب را حتی پیش از تماشای فیلم، درگیر جهان آن کند.
* در مقام یک عکاس فیلم، نقش این هنر را در سینما چگونه تعریف میکنید؟
در حقیقت، این هنر، روایت فیلم را در یک قاب منجمد اما زنده منعکس میکند. وقتی درباره تأثیر عکاسی فیلم صحبت میکنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک تصویر قوی میتواند روح یک فیلم را درک کرده و آن را به مخاطب منتقل کند. به قول راجر دیکینز یکی از بزرگترین فیلمبرداران سینما، «نور و سایه، قصهگوی اصلی هر صحنهاند». در عکاسی فیلم نیز، ما با نور، ترکیببندی و لحظات، همان داستان را در یک فریم روایت میکنیم.
* چه تفاوتی میان عکاسی فیلم و سایر شاخههای عکاسی که آنها هم روایتگر لحظاتی ناب میشوند، وجود دارد؟
عکاسی فیلم ماهیتی دوسویه دارد؛ از یکسو، به لحاظ تکنیکی باید در خدمت فیلم باشد و از سوی دیگر، باید هویتی مستقل بهعنوان یک اثر هنری داشته باشد. در مقایسه با عکاسی تبلیغاتی یا مستند، عکاسی فیلم مقید به زبان بصری اثر و محدودیتهای صحنهپردازی، نورپردازی و حرکت شخصیتها است. در این شاخه، یک عکاس باید مانند یک فیلمبردار دوم عمل کند بدون ایجاد مزاحمت برای روند تولید، باید لحظهای را شکار کند که علاوه بر جذابیت بصری، جوهره احساسی فیلم را منتقل کند. به عنوان مثال در آثار استنلی کوبریک، عکاسی فیلم بازتابی از دقت وسواسگونه او در ترکیببندی و چیدمان قابهاست. هر عکس از فیلمهای او گویی خود یک نقاشی است که در عین ایستایی، حرکت را تداعی میکند.
یک تصویر از فیلم اگر بهدرستی انتخاب شود، نهتنها بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی، بلکه بهعنوان یک بخش جداییناپذیر از تجربه سینمایی عمل میکند
* عکاسی فیلم چگونه بر درک مخاطب از اثر تأثیر میگذارد؟
یک عکس فیلم قدرتمند میتواند بهعنوان نخستین دریچه ورود مخاطب به دنیای فیلم عمل کند. این تصویر گاهی حتی قبل از تماشای خود فیلم، تأثیر احساسی و زیباییشناختی بر بیننده میگذارد. به همین دلیل، کارگردانان و استودیوهای فیلمسازی بزرگ دنیا اهمیت ویژهای برای انتخاب عکاس فیلم قائل هستند. یک تصویر از فیلم اگر بهدرستی انتخاب شود، نهتنها بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی، بلکه بهعنوان یک بخش جداییناپذیر از تجربه سینمایی عمل میکند.
* ترکیب عکاسی هنری با عکاسی فیلم چه تأثیری بر کیفیت، موفقیت و تاثیرگذاری یک اثر دارد؟
ترکیب این ۲ حوزه باعث خلق تصاویری میشود که علاوه بر داشتن ارزش روایی، واجد ارزش هنری مستقل نیز هستند. در سینمای مدرن، برخی فیلمسازان از عکاسان برجسته هنرهای تجسمی برای ثبت لحظات ویژه استفاده میکنند تا حس بصری منحصربهفردی به اثر خود ببخشند.
نمونه بارز این تلفیق را میتوان در همکاریهای وس اندرسون و عکاسان برجسته مشاهده کرد، جایی که هر قاب فیلم همچون یک تابلوی نقاشی است. در واقع، اگر عکاس فیلم نگاه هنری عمیقی داشته باشد، میتواند با استفاده از اصولی مانند نسبت طلایی، تقارن، نورپردازی و بافت، تصاویری خلق کند که در حافظه بصری مخاطب حک شوند. نگاه من به عکاسی فیلم، ترکیبی از رویکرد هنری و تکنیکی است که بر پایه سالها تجربه و شناخت سینما شکل گرفته است. توانستهام از زیباییشناسی اروپایی و سینمای شاعرانه تأثیر بگیرم و آن را با نیازهای سینمای مدرن ترکیب کنم. این شیوه پلی است بین روایتهای تصویری جهانی و جریانهای سینمایی این کشور. از طرفی، تجربه که در داوری آثار سینمایی داشتم، به من دیدگاهی تحلیلی داده است که میتواند در بررسی آثار سینمایی به شکل دقیقتری کمک کند.
نگاه من به عکاسی فیلم، ترکیبی از رویکرد هنری و تکنیکی است که بر پایه سالها تجربه و شناخت سینما شکل گرفته است معتقدم داشتن نگاه منحصربهفرد، به شکلگیری تصاویر سینمایی نوآورانه کمک میکند. وقتی عکاسی فیلم به اصول زیباییشناسی عکاسی هنری متعهد باشد، خروجی آن صرفاً مستندنگاری یک فیلم نیست، بلکه تبدیل به یک اثر هنری مستقل میشود. مانند عکس جاودانه از «اینک آخرالزمان»، نهتنها لحظهای از فیلم را ثبت کرده، بلکه بهتنهایی حامل بار احساسی و فلسفی فیلم نیز بودهاست. ترکیب این ۲ حوزه باعث ایجاد تصاویری میشود که نهتنها به تبلیغ فیلم کمک میکنند، بلکه خود بهعنوان یک اثر مستقل، ماندگار خواهند شد. به همین دلیل است که برخی از کارگردانان بزرگ، مانند اینگمار برگمان و تارکوفسکی، بهشدت به تصاویر فیلمهایشان توجه داشتند و در انتخاب عکاس فیلم وسواس زیادی به خرج میدادند.
* آیا در پروژهای خاص تجربهای داشتهاید که عکسهای فیلم تأثیر مستقیم بر موفقیت آن گذاشته باشد؟
بله، در یکی از پروژههایی که روی آن کار میکردم، تصویری که از یک صحنه کلیدی فیلم ثبت کرده بودم، در جشنوارهای معتبر بهعنوان تصویر اصلی فیلم انتخاب شد. این تصویر، با ترکیب نور و سایه، فضای فیلم را بهطور کامل به تصویر میکشید و بسیاری از منتقدان، پیش از دیدن فیلم، درباره حال و هوای آن صحبت میکردند. همین تصویر، باعث جلب توجه به فیلم و در نهایت، افزایش فروش آن شد. وقتی عکاسی فیلم به اصول عکاسی هنری وفادار باشد، خروجی آن نهتنها ثبت یک صحنه، بلکه خلق یک تصویر مستقل از لحاظ زیباییشناسی خواهد بود. بسیاری از تصاویر بهیادماندنی تاریخ سینما، فراتر از یک قاب معمولی فیلم هستند و در ناخودآگاه مخاطب ثبت میشوند. از آنجاکه عکسهای فیلم در کمپینهای تبلیغاتی، جشنوارهها و رسانهها مورد استفاده قرار میگیرند، اگر ترکیبی از هنر و تکنیک را در خود داشته باشند، تأثیرگذاری آنها چند برابر میشود.
* شما در جشن خانه سینما، به عنوان داور حضور داشتهاید. این تجربه چه تأثیری بر نگاه شما به عکاسی فیلم گذاشته است؟
داوری در جشن خانه سینما به من فرصتی داد تا آثار متنوعی از فیلمسازان را ببینم و با شیوههای مختلف روایت بصری آشنا شوم. در این فرایند، متوجه شدم که بهترین عکسهای فیلم آنهایی هستند که نهتنها از نظر فنی بینقص هستند، بلکه توانایی انتقال حس و حال اثر را نیز دارند. عکاس فیلم موفق باید بتواند بدون نیاز به توضیح، حسی از فیلم را به بیننده القا کند. به همین دلیل، داوری حساسیت من را نسبت به انتخاب لحظات و ترکیببندیها افزایش داده است. همچنین حضور در داوری جشنوارهها باعث میشود نگاه نقادانهتری به عکاسی فیلم داشته باشم. در یک جشنواره، به عنوان داور، شاید ابتدا عکس های فیلم را ببینید و بعد به داوری آثار فیلمسازان بپردازید. عکس های فیلمها نهتنها از نظر فنی، بلکه از لحاظ احساسی، روایی و تبلیغات روی مخاطب تاثیر می گذارد. اینکه یک عکس چطور میتواند یک فیلم را نمایندگی کند و چه میزان از هویت بصری فیلم را منتقل میکند، موضوعی کلیدی است. این تجربه نشان داد که برخی از فیلمها با وجود کیفیت بالای هنری، بهدلیل ضعف در عکسهای فیلم، در جلب توجه جشنوارهها و مخاطبان ناکام میمانند. برعکس، گاهی یک عکس قوی میتواند برای فیلمی سکوی پرتاب باشد. این تأثیر، چیزی است که در صنعت سینمای دنیا بهشدت به آن توجه میشود.
تجربه نشان داده که برخی از فیلمها با وجود کیفیت بالای هنری، بهدلیل ضعف در عکسهای فیلم، در جلب توجه جشنوارهها و مخاطبان ناکام میمانند* با توجه به فعالیتهای بینالمللی شما، چه ارزش منحصربهفردی برای صنعت سینما در عرصه بین المللی می توانید داشته باشید؟
توانایی درک و تلفیق سبکهای بصری مختلف، از سینمای رئالیستی گرفته تا سینمای فرمالیستی، به عکاس این امکان را می دهد که تصاویری خلق کند که نهتنها بازتابی از زیباییشناسی فیلم هستند، بلکه به نوعی امضای بصری خود هنرمند را نیز دارند و در صنعت سینما نیز به گسترش دامنه بصری آثار سینمایی کمک کند و نگاه تازهای به شیوههای روایت تصویری ارائه دهد.
* شما بهعنوان عضو هیئتمدیره انجمن عکاسان خانه سینمای ایران، چه توصیهای به عکاسان جوانی دارید که علاقهمند به ورود به عرصه عکاسی فیلم هستند یا قصد دارند برای عضویت در این انجمن اقدام کنند؟
عکاسی فیلم بیش از آنکه وابسته به تجهیزات و تکنیک باشد، نیازمند حس مشاهدهگری عمیق و درک سینمایی قوی است. توصیه میکنم که به جای تمرکز صرف بر دوربین و لنز، به مطالعه سینما، تاریخ هنر، شناخت رنگ، نورپردازی و نقاشیهای کلاسیک بپردازند. بهترین عکاسان فیلم، آنهایی هستند که همچون یک کارگردان میاندیشند و همچون یک نقاش میبینند. یک عکس فیلم باید قصه بگوید. اگر کسی بتواند با دیدن عکس شما، حس و حال یک فیلم را درک کند، یعنی شما موفق شدهاید و در نهایت، هرگز نباید اجازه داد که تکنولوژی، جایگزین خلاقیت شود. ابزارها مهم هستند، اما چشم و ذهن خلاق، مهمتر از آنهاست. مهمتر از همه، هرگز نگذارید محدودیتها خلاقیت شما را تحتالشعاع قرار دهد. عکاسی فیلم، برخلاف تصور رایج، صرفاً ثبت تصاویر زیبا یا پشتصحنه نیست؛ بلکه نوعی روایتگری بصری است که نیازمند درک عمیق از زبان سینما، فیلمنامه، میزانسن و لحظهپردازی است. به عکاسان جوانی که قصد ورود به این حوزه را دارند یا برای عضویت در انجمن اقدام میکنند، توصیه میکنم ابتدا بینشی روشن نسبت به نقش عکاسی در ساختار روایی فیلم بهدست آورند و سعی کنند در آثارشان این نگاه مشهود باشد. انجمن عکاسان خانه سینما نهادی تخصصی است که عضویت در آن، نه صرفاً یک اعتبار، بلکه مسئولیتی در قبال حفظ کیفیت حرفهای و اخلاقی این رشته است. کسانی که برای عضویت اقدام میکنند، باید بتوانند در کنار سابقه حرفهای، نوعی امضای شخصی در نگاه و زبان بصری خود داشته باشند. نگاه خود را گسترش دهند و مرز میان عکاسی هنری و عکاسی فیلم را درک و تجربه کنند. این ناحیه مرزی، همانجاست که آثار شاخص متولد میشوند.
هرگز اجازه ندهند که تکنولوژی، جایگزین خلاقیت شود. ابزارها مهم هستند، اما چشم و ذهن خلاق، مهمتر از آنهاست. مهمتر از همه، هرگز نگذارید محدودیتها خلاقیت شما را تحتالشعاع قرار دهد* چه تکنیکهایی را برای تقویت روایت در عکاسی فیلم استفاده میکنید؟
یکی از تکنیکهای مهم، کنترل ترکیببندی و نورپردازی سینمایی است. نور، یکی از اساسیترین ابزارهای بیان در سینما و عکاسی است. در فیلمهای نئونوآر، نورپردازی کنتراست بالا شخصیت را در هالهای از رمز و راز فرو میبرد، در حالی که در فیلمهای مستقل درام، نور طبیعی میتواند حسی از واقعگرایی ایجاد کند. همچنین، زاویه دوربین و انتخاب لنز در تأثیرگذاری عکس بسیار مهم است. من همیشه سعی میکنم لنز را مطابق با حس صحنه انتخاب کنم؛ لنزهای واید برای ایجاد حس انزوا و لنزهای تله برای تأکید بر عواطف شخصیتها.
* چه ویژگیهایی یک عکاس فیلم خوب را از سایر عکاسان متمایز میکند؟
یک عکاس فیلم باید نگاه سینمایی داشته باشد. شناخت نور، میزانسن، ترکیببندی و حرکت، جزو اصول اساسی این حرفه هستند اما چیزی که تفاوت ایجاد میکند، درک لحظه سینمایی است. لحظهای که همه چیز در هماهنگی کامل قرار میگیرد – نور، بازی بازیگر، کادربندی، احساسات صحنه – و اگر آن لحظه را از دست بدهید، دیگر تکرار نمیشود. اما تفاوت در اینجاست که یک عکاس خیابانی ممکن است ساعتها برای شکار لحظه منتظر بماند، درحالیکه یک عکاس فیلم باید در همان ثانیه طلایی، دکمه شاتر را فشار دهد.
عکس فیلم، اگر بهدرستی طراحی و انتخاب شود، نهتنها به دیده شدن اثر کمک میکند، بلکه میتواند به نوعی پیشنمایش احساسی و زیباییشناسانه از فیلم باشد
* در مورد تأثیر عکسهای فیلم در موفقیت آثار سینمایی صحبت کردید. به عنوان پرسش پایانی، آیا نمونهای از این تأثیر را تجربه کردهاید؟
بله، در یکی از پروژههایی که روی آن کار میکردم، مجموعه عکسهای فیلم توانستند بهخوبی فضای دراماتیک و حالو هوای روایت را منتقل کنند و همین موضوع نقش مهمی در شکلگیری نگاه اولیه به فیلم داشت. عکسها در طراحی اقلام تبلیغاتی فیلم استفاده شد و آنقدر واکنشبرانگیز بود که حتی پیش از نمایش عمومی، توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان بینالمللی را جلب کرد. عکس فیلم، اگر بهدرستی طراحی و انتخاب شود، نهتنها به دیده شدن اثر کمک میکند، بلکه میتواند به نوعی پیشنمایش احساسی و زیباییشناسانه از فیلم باشد. در جشنوارههای جهانی، بارها دیدهام که عکسهای قوی در کاتالوگها، پلتفرمهای تبلیغاتی یا پوشش رسانهای، اولین نقطه تماس بین فیلم و مخاطبان خارجی هستند. در چنین موقعیتهایی، یک عکس تأثیرگذار میتواند توجه فستیوال، پخشکننده یا رسانهای معتبر را به فیلم جلب کند و حتی به تقویت مسیر بینالمللی آن کمک کند. از این منظر، عکس فیلم صرفاً یک ابزار تبلیغاتی نیست، بلکه بخشی جداییناپذیر از استراتژی ارائه و موفقیت یک اثر در فضای رقابتی سینماست.
با این حال، هنوز در بخشی از تولیدات سینمایی، نگاه به عکس فیلم در حد یک وظیفه فرعی یا صرفاً مستندسازی پشتصحنه باقی مانده است. در پروژههایی که تهیهکننده از علم، سواد و شعور بصری، آیندهنگری حرفهای و درک عمیقی از جایگاه تصویر در استراتژی ارائه برخوردار است، انتخاب عکاس فیلم با حساسیت و دقتی مشابه انتخاب مدیر فیلمبرداری یا طراح صحنه انجام میگیرد. در اینگونه پروژهها، عکاس نه یک ناظر حاشیهای، بلکه عضوی خلاق و همسو با هویت بصری فیلم است که از مرحله پیشتولید با زبان فیلمنامه و نگاه کارگردان آشنا میشود. بیتوجهی به عکاسی فیلم، گاهی بهدلیل محدودیت بودجه یا فشار زمان توجیه میشود اما تجربه نشان داده است که هر جا تیم تولید، عکاس را بهدرستی در جایگاه خلاقش قرار داده، خروجی نه تنها در قالب چند تصویر تبلیغاتی، بلکه در تثبیت جایگاه فیلم در جشنوارهها، رسانهها و پلتفرمهای بینالمللی کاملاً مشهود بوده است. در واقع، اهمیت دادن به عکاسی فیلم، نشانهای از درک عمیق نسبت به روایت تصویری و نوعی سرمایهگذاری هوشمندانه و بلندمدت بر آینده حرفهای اثر است.