شکوفایی بذر زندگی در «مزرعه نیکویی»
همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور : هیچ جای بخش کودکان بیمارستان برای بچهها جذاب نبود. یک َتلویزیون در سالن اصلی و چند تابلوی کودکانه که نمیتوانست از حجم درد و غم کودکان بیمار کم کند. شهلا حیدری که این روزها خیریه مجازی «مزرعه نیکویی» را مدیریت میکند، میگوید: «سرپرست بخش بیمارستان بودم. بخش کودکان با بخشهای دیگر تفاوت زیادی دارد. دیدن غم و اندوه و درد و فریاد کودکان طاقت فرساست. همان روزها تصمیم گرفتم حال وهوای بخش کودکان را عوض کنم. برای هر اتاق وسایل بازی خریدم. یک تلویزیون در سالن بود که همه بچهها بهخصوص آنها که در شرایط ایزوله بودند نمیتوانستند آن را تماشا کنند. با هماهنگیهایی که انجام دادم برای هر اتاق تلویزیون گرفتم. خلاصه از همان روزها فعالیتهای انساندوستانه بخش مهمی از زندگیام شد. بعد از بازنشستگی به دلیل بیماری مادرم از این وادی دور شدم. روزی برای خرید بیرون رفته بودم. جوانی را دیدم از سطل زباله تکه پیتزایی پیدا کرد و خورد. بسیار متأثر شدم. همانجا باخدا عهد کردم که به من نیرو دهد تا غذا آماده کنم و به نیازمندان بدهم. غذای گرم را بین نیازمندان پخش میکردم.»
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
کمکم در این مسیر نیکوکاری دوستان و آشنایان هم با شهلا حیدری هم مسیر میشوند. غذاهای گرم را به محلههای کم برخوردار میبردند. بارها در این راه ماشینشان خراب و ساعتها معطل شدهاند و یا هنگام توزیع شبانه غذا با اراذلواوباش روبه روشده و با ترس و وحشت فرار کردهاند. خانم حیدری میگوید: «پیمودن این راه اصلاً ساده و آسان نیست. الان ۴ سال از روزی که آن جوان را رو به روی سطل زباله دیدم میگذرد و نیتم را متوقف نکرده و کارم را ادامه میدهم ولی گاهی خسته میشوم و میگویم خدایا گمونم باید بیخیال این کارها شوم ولی باز دوباره کارها بیوقفه ادامه پیدا میکند.»
ریاحی با راهاندازی یک گروه مجازی به نام «مزرعه نیکویی» خیرین محله و دوستان و آشنایان را گرد هم جمع کرده تا بتوانند برای کمکرسانی تصمیمگیری و همراهی کنند. او میگوید: «هر کس بهاندازه وسع مالیاش همراهمان میشود. خودم را موظف کردهام هرماه لیست مالی و هزینهها را در گروه برای خیرین منتشر کنم تا همه در جریان امور باشند. در کار خیر گروهی شفافسازی و اعتماد حرف اول را میزند.»
مبعث ستوده، مدیر سرای محله بیمه، در باره فعالیتهای «مزرعه نیکویی» میگوید: «خانم ریاحی و دوستانش بااینکه یک گروه کوچک هستند ولی بهمراتب بیشتر از خیریههای بزرگ فعال و دستگیرند. آنها قبل از هر اقدامی نیازمندان را شناسایی و بر اساس نیازهایشان پیش میروند. خانم حیدری جمله جذابی را همیشه تکرار میکند «اینکه همیشه نمیتوان فکر نان و مرغ خانوادهها بود. خانوادههای این روزگار بهخصوص بچههایشان نیازهای مختلفی دارند؛ از نیازهای تربیتی گرفته تا علایق فرهنگی و اجتماعی که برای داشتن یک خانواده سالم باید همه آنها برطرف شود.»