دیپلماسی ایران در گردنههای حساس تاریخی
خبرگزاری مهر، گروه سیاست – نفیسه عبدالهی: سال ۱۴۰۳، یکی از پرالتهابترین و سرنوشتسازترین سالهای تاریخ معاصر ایران در حوزه سیاست خارجی بود؛ سالی که با شهادت رئیسجمهور آیتالله «سید ابراهیم رئیسی» و «حسین امیرعبداللهیان»،وزیر امور خارجه آغاز شد و با انتخاب رئیسجمهوری جدید و تدوین راهبردهای جدید دیپلماتیک ادامه یافت. این سال، ترکیبی از مقاومت، حوادث تلخ، فرصتهای دیپلماتیک و تغییرات راهبردی در مسیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بود.
شهادت، آغازی بر فصل تازه سیاست خارجی ایران
اردیبهشت ۱۴۰۳، ایران در سوگ دو چهره تأثیرگذار در سیاست داخلی و خارجی خود نشست. آیتالله رئیسی و حسین امیرعبداللهیان، در سانحهای هوایی به شهادت رسیدند؛ حادثهای که بلافاصله موجی از واکنشهای داخلی و بینالمللی را برانگیخت. رئیسجمهور و وزیر خارجه ایران، در حالی به شهادت رسیدند که هر دو نقش برجستهای در تدوین و اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشتند؛ از راهبرد نگاه به شرق گرفته تا حمایت از محور مقاومت و مقابله با تحریمهای غربی. این حادثه، چالشی بزرگ برای سیاست خارجی ایران ایجاد کرد، چرا که نهتنها دو نفر از معماران اصلی دیپلماسی کشور را از دست داد، بلکه باید در شرایطی حساس، جانشینان آنها را معرفی میکرد.
واکنش بینالمللی؛ حمایت یا محاسبه؟
پس از انتشار خبر شهادت رئیسجمهور و وزیر امور خارجه ایران، جهان شاهد موج گستردهای از پیامهای تسلیت بود. متحدان ایران و گروههای مقاومت منطقه، این حادثه را ضایعهای بزرگ برای جبهه ضدسلطهگری دانستند. در سوی دیگر، برخی کشورهای غربی با لحنی محتاطانه، این اتفاق را تسلیت گفتند، اما تحلیلگران آن را بیشتر نوعی رفتار دیپلماتیک توصیف کردند تا ابراز همدردی واقعی.
با این حال، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، با نگاه فرصتطلبانه، این حادثه را عاملی برای بررسی تغییرات احتمالی در سیاست خارجی ایران دانستند. آنها بر این تصور بودند که تغییر در رأس هرم اجرایی ایران، ممکن است تهران را به سمت سیاستهای سازشکارانهتر سوق دهد؛ تصوری که خیلی زود با ادامه سیاستهای مقاومتمحور ایران نقش بر آب شد.
انتخابات ریاست جمهوری؛ مسیر جدید یا استمرار راهبردها؟
با شهادت آیتالله رئیسی، ایران خود را در برابر یکی از مهمترین انتخابات تاریخ معاصر یافت. فضای سیاسی کشور به سرعت برای انتخاب جانشین وی آماده شد. این انتخابات، نهتنها از منظر داخلی، بلکه از نگاه بینالمللی نیز اهمیت داشت، چرا که رئیسجمهور جدید باید سیاست خارجی ایران را در یکی از حساسترین مقاطع تاریخی هدایت میکرد.
نکته مهم این بود که در این انتخابات، گرایشهای مختلف سیاسی کشور بر سر تداوم یا تغییر در سیاست خارجی رقابت داشتند. آیا مسیر آیتالله رئیسی و نگاه به شرق همچنان اولویت خواهد داشت؟ آیا سیاست مقاومت و حمایت از جبهه محور مقاومت ادامه خواهد یافت؟ یا دولت جدید به سمت بازتعریف روابط با غرب و نوعی تعامل مشروط حرکت خواهد کرد؟
در نهایت، رئیسجمهور منتخب، بر حفظ اصول کلان سیاست خارجی ایران تأکید کرد. او در اولین سخنرانیهای خود، بر تداوم دیپلماسی فعال منطقهای، حمایت از محور مقاومت، توسعه روابط با کشورهای شرقی و بیاثر کردن تحریمها از طریق همکاریهای اقتصادی بینالمللی تأکید کرد.
سیاست خارجی ایران پس از انتخابات؛ دیپلماسی مقاومت و توسعه
پس از روی کار آمدن دولت جدید، سیاست خارجی ایران بر چند محور اصلی متمرکز شد:
ادامه راهبرد نگاه به شرق
ایران در سال ۱۴۰۳ همچنان بر گسترش همکاریهای استراتژیک با چین و روسیه تأکید کرد. عضویت فعال در سازمان همکاری شانگهای و تقویت روابط اقتصادی با کشورهای عضو بریکس، از جمله اقدامات این مسیر بود. همکاریهای اقتصادی و نظامی با این کشورها بهویژه در زمینه دور زدن تحریمهای غربی، همچنان در اولویت قرار داشت.
افزایش نقش در معادلات منطقهای
شهادت رئیسجمهور و وزیر خارجه، تأثیری بر سیاست ایران در منطقه نداشت. حمایت از محور مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق و یمن ادامه یافت و تهران همچنان در برابر سیاستهای توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی و مداخلهجوییهای آمریکا در منطقه ایستادگی کرد. حملات مقاومت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی، پاسخهای محکم ایران به تهدیدات امنیتی و حمایت آشکار از جبهه مقاومت، نشان داد که راهبرد ایران تغییری نکرده است.
تعامل مشروط با غرب
در حالی که ایران روابط خود را با کشورهای شرقی گسترش داد، دیپلماسی با اروپا و حتی آمریکا در برخی حوزهها ادامه داشت، اما تحت شرایطی که خطوط قرمز جمهوری اسلامی رعایت شود. مذاکرات در برخی حوزههای اقتصادی و سیاسی، بدون عدول از اصول سیاست خارجی کشور، دنبال شد.
احیای دیپلماسی اقتصادی
با روی کار آمدن دولت جدید، سیاست توسعه صادرات غیرنفتی، گسترش همکاریهای اقتصادی با همسایگان و تسهیل مسیرهای تجاری از جمله اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایران قرار گرفت. تلاش برای کاهش اثرات تحریمها و افزایش سرمایهگذاری خارجی، بهویژه از سوی کشورهای منطقه، به طور جدی پیگیری شد.
یمن، فلسطین و ادامه سیاست حمایت از جبهه مقاومت
یکی از مهمترین محورهای سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۳، حمایت از جبهه مقاومت بود. در جریان تجاوزات جدید رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، ایران نقش کلیدی در حمایت از گروههای مقاومت ایفا کرد. علاوه بر آن، یمن نیز بهعنوان یکی از بازیگران مهم این محور، حملات خود را علیه کشتیهای وابسته به رژیم صهیونیستی و آمریکا تشدید کرد. تهران بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از این تحرکات حمایت کرد و بر ادامه مسیر مقاومت تأکید داشت. ایران همچنین تلاش کرد تا با دیپلماسی فعال، پرونده فلسطین را در سطح بینالمللی زنده نگه دارد و از طریق نشستهای دیپلماتیک، اجماع جهانی علیه جنایات رژیم صهیونیستی را تقویت کند.
چالشها و فرصتهای دیپلماتیک ایران در سال ۱۴۰۳
سیاست خارجی ایران در این سال، هم با چالشهایی روبهرو بود و هم فرصتهایی برای گسترش نفوذ دیپلماتیک داشت.
از جمله این چالشها «فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها»، «تلاشهای غرب برای انزوای ایران در عرصه بینالمللی»، «تهدیدات امنیتی از سوی رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه» و «پیچیدگیهای سیاست داخلی و برخی اختلافات در نحوه تعامل با غرب» بود.
اما همانطور که گفته شد در این عرصه فرصتهایی برای گسترش نفوذ دیپلماتیک هم وجود داشت؛ از جمله «افزایش نقش ایران در معادلات منطقهای و جهانی»، «گسترش همکاریهای اقتصادی و راهبردی با چین، روسیه و کشورهای همسایه»، «تداوم حمایت از محور مقاومت و افزایش مشروعیت بینالمللی ایران در میان کشورهای مستقل»، «حضور فعال در سازمانهای بینالمللی برای مقابله با فشارهای غرب».
سالی سرنوشتساز برای سیاست خارجی ایران
سال ۱۴۰۳، سالی پرحادثه و حساس در سیاست خارجی ایران بود. شهادت رئیسجمهور و وزیر خارجه، انتخابات ریاست جمهوری، استمرار حمایت از محور مقاومت، تعاملات منطقهای و بینالمللی و رویارویی با فشارهای غرب، همه و همه این سال را به یکی از نقاط عطف در تاریخ دیپلماسی ایران تبدیل کرد. در نهایت، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این سال، نهتنها با وجود چالشهای بزرگ دچار عقبنشینی نشد، بلکه توانست جایگاه خود را در معادلات جهانی تقویت کند.