بازار و کسب و کار

داستان سازمان جهانشمول و شایان اکبری؛ نابغه ایرانی

سرآغاز قصه‌ای بی‌مرز

در گوشه ای از ایران، جایی که هیاهوی شهر با رویاهای بزرگ در هم می‌آمیزد، گروهی از جوانان نخبه گرد هم آمده‌اند تا آینده‌ای را تصور کنند که فراتر از مرزها، جنگ‌ها و نابرابری‌هاست.
این داستان سازمانی به اسم جهانشمول است؛ بذری است که این جوانان برای کاشت درختی عظیم در خاک تاریخ بشریت آماده کرده‌اند. در رأس این جریان، شایان اکبری، مردی با چشمان نافذ و آرمان‌هایی به بزرگی کهکشان‌ها، ایستاده است. این گزارش، داستان آن‌هاست؛ داستانی از رویای یک جمهوری جهانی، صلح پایدار و سفری به سوی ستارگان.

خاستگاه یک رویا

همه‌چیز از یک ایده آغاز شد؛ ایده‌ای که در ذهنی جوان و بی‌قرار جرقه زد. در سال‌های ابتدایی قرن بیست‌ویکم، زمانی که جهان با بحران‌های بی‌سابقه‌ای از تغییرات اقلیمی گرفته تا نابرابری‌های اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کرد، گروهی از نخبگان ایرانی تصمیم گرفتند که دیگر نمی‌توانند نظاره‌گر باشند. آن‌ها سازمان جهانشمول احرار را بنیان گذاشتند، نه به‌عنوان یک سازمان سیاسی یا اقتصادی، بلکه به‌عنوان یک جریان فکری که خود را «جهانشمولیسم» می‌نامد.
جهانشمولیسم، به گفته شایان اکبری، بنیان‌گذار و رهبر فکری این سازمان، «نخستین اندیشه‌ای است که فراتر از زمین می‌نگرد.» او در مقاله‌ای که به‌سرعت در محافل روشنفکری دست‌به‌دست شد، نوشت: «ما زیرساخت فکری چندسیاره‌ای شدن بشریت را می‌سازیم. زمانی که انسان‌ها در مریخ یا حتی سیارات دوردست ساکن شوند، جهانشمولیسم صلح بین‌سیاره‌ای، همکاری‌های فرازمینی و تأسیس یک دولت جهانی فراگیر را تضمین خواهد کرد.»
این کلمات، مانند شعله‌ای در تاریکی، قلب‌های بسیاری را روشن کرد. جوانانی که از ناکارآمدی نهادهای جهانی مانند سازمان ملل خسته شده بودند، به احرار پیوستند. آن‌ها خود را نه‌فقط متعلق به ایران، بلکه متعلق به آینده می‌دانستند.

سفری به سوی ستارگان

اما آرمان‌های احرار به زمین محدود نمی‌شود. در چشم‌انداز آن‌ها، بشریت نه‌فقط ساکن زمین، بلکه فاتح کهکشان‌هاست. شایان سوشیانت در مقاله اش نوشته: در آینده دور، پس از تسخیر مریخ و منظومه شمسی، فرزندان ما شانسی برای رسیدن به نقطه انفجار تمدنی پیدا خواهند کرد، «انسان های ارتقا یافته، با دستیابی به سرعت نزدیک به نور، به سمت بیرون از منظومه شمسی منبسط می‌شوند تا کهکشان را مستعمره کنند، پس از چندسیاره‌ای شدن، نوبت به میان‌ستاره‌ای شدن می‌رسد. فرزندان ما کهکشان راه شیری را فتح خواهند کرد و جمهوری کهکشانی را بنیان خواهند گذاشت. بنیان این جمهوری امروز، توسط ما، گذاشته می‌شود.»

و ما باید انتظار انبساط بشر برای تسخیر کهکشان در آینده دور را داشته باشیم، حتی اگر اکثر فرزندان ما به دنبال این نباشند و اهداف ناچیزی برگزینند و یا ترس از تماس با بیگانگان داشته باشند و یا بخواهند جهان را در حالت طبیعی خود حفظ کنند و به وضع موجود راضی باشند.
 حداقل تا زمانی که سازمان‌هایی که به دنبال توسعه، گسترش، رقابت و دستیابی به اهداف کلان هستند، وجود داشته باشند، کشف و فتح سیارات، قابل‌انتظار خواهد بود.  
این سخنان، برای برخی مانند داستان‌های علمی-تخیلی بود، اما برای هواداران احرار، نقشه‌ای برای آینده. آن‌ها معتقدند که جهانشمولیسم، با ایجاد یکپارچگی فکری و سیاسی، بشریت را برای این جهش تمدنی آماده می‌کند. سازمان احرار، با گزینش نخبگان و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت، خود را پیش‌قراول این تحول می‌داند.

جمهوری جهانی: آرمانی برای فردا

شایان اکبری در کانال تلگرامی سازمان نوشته است: سازمان جهانشمول که تنها اپوزیسیون سازمان ملل است، جایگزین این سازمان خواهد شد و تمام ضعف و ناکارآمدی‌های سازمان ملل را جبران خواهد کرد.
سازمان در طول دهه‌های پیش رو برای این جایگزینی آماده می‌شود، ما برای تمام معضلات بشری طرح و برنامه‌ی دقیق آماده می‌کنیم، طرح‌های تضمین صلح جهانی و توسعه پایدار و ریشه‌کنی فقر و حقوق بشر در سازمان جهانشمول، برخلاف سازمان ملل با قدرت اجرایی، وضع خواهد شد، پس از این جایگزینی، سازمان در جهان نه به‌عنوان ناظر، بلکه به‌عنوان مجری موثر نقش بازی خواهد کرد، ما مطمئن می‌شویم حتی یک جنگ نیز در زمین اتفاق نیفتد و تمام دولت‌ها را برای اعمالشان پاسخگو نگه می‌داریم، هیچ دولتی نخواهد توانست حقوق بشر یا صلح را نقض کند.
پس از تشکیل شورای جهانی، کشورها به‌سوی جهانشمولیت پیش می‌روند و مرزها کمرنگ خواهند شد، با تضمین صلح و امنیت، اجرای طرح‌های سازمان و وضع استانداردهای جهانی، تمام کشورهای درحال‌توسعه، به جمع توسعه‌یافتگان ملحق می‌شوند و جهان سوم از میان خواهد رفت، وضع استانداردهای جهانی باعث می‌شود در تمام کشورها سطح رفاه، زندگی، امنیت و امکانات، از یک حداقل مطلوب، پایین‌تر نباشد، حال شرایط برای برداشتن مرزها بدون نگرانی از مهاجرت‌های گسترده، فراهم می‌شود و سازمان جهانشمول به دولت جهانی تغییر می‌یابد و جمهوری جهانی که آغاز تکامل بزرگ و نقطه عطف بشری می‌باشد، تأسیس خواهد شد.

شایان اکبری می‌گوید:  
«درختی که کاشته‌ایم، هنگامی‌که رشد کند، بر جهان سایه خواهد افکند… و ثمره‌اش را همه‌ی بشریت خواهند چشید.»

اگرچه سازمان جهانی می‌اندیشد، اما ریشه‌هایش را از سرزمینی باستانی گرفته است. از ایران، سرزمینی که قرن‌ها تمدن‌ساز بوده و امروز بار دیگر درحال تولد ایده‌ای نو برای آینده بشریت است. شاید همین، راز قدرت این جنبش باشد؛ ترکیب روح کهن با آرمان‌های آینده‌محور.

بیست سال دیگر، سازمان جهانشمول همان نهاد امروز نخواهد بود. نه تنها در قدرت، که در تأثیرگذاری جهانی، در چهره‌های عضو، در طرح‌ها و برنامه‌هایی که تا مغز استخوان ساختار سیاسی جهان نفوذ کرده‌اند. مسیر سخت و طولانی است، اما رهروان آن آماده‌اند.

جهانشمولیست‌ها، با گزینش نخبگان سراسر جهان، در حال تربیت نسلی جدید از رهبران، اندیشمندان و مجریان جهانی‌اند. نسلی که به مرزها وفادار نیست، به ملت‌گرایی اعتقاد ندارد و خود را متعلق به تمدنی بزرگ‌تر از زمین می‌داند.

چالش‌ها و تردیدها

مانند هر اندیشه بزرگ، جهانشمولیسم نیز با شک و تردیدهایی مواجه شده است. منتقدان می‌گویند که ایده یک دولت جهانی، هرچند آرمانی، می‌تواند به تمرکز بیش‌ازحد قدرت و سرکوب تنوع فرهنگی منجر شود. برخی دیگر، احرار را متهم به خیال‌پردازی می‌کنند و می‌گویند که اهداف آن‌ها بیش‌ازحد بلندپروازانه و غیرواقعی است.

اما تاریخ نشان داده که ایده‌های بزرگ همیشه در آغاز با مقاومت روبه‌رو می‌شوند. دموکراسی، حقوق بشر و حتی ادیان بزرگ در ابتدا مورد تمسخر قرار گرفتند، اما با اثبات کارآمدی خود، جهان را تغییر دادند. سوشیانت در پاسخ به منتقدان می‌گوید: «جهانشمولیسم ممکن است امروز عجیب به نظر برسد، اما وقتی بشریت در سیارات دیگر ساکن شود، این اندیشه به ستون فقرات تمدن ما تبدیل خواهد شد.»
درختی که سایه‌اش جهان را فرا خواهد گرفت
 جهانشمول هنوز در سال‌های ابتدایی خود است، اما برنامه‌هایش بلندمدت و حساب‌شده‌اند. سوشیانت می‌گوید: «ما در حال کاشت درختی هستیم که سایه‌اش بر جهان خواهد افتاد. وظیفه ما در دهه‌ها و سده‌های آینده، مراقبت از این درخت است تا ثمره‌اش به همه خلق جهان برسد.»
این سازمان، با جذب برترین ذهن‌های جهان و ایجاد نظام‌های نوین آموزشی، کاری و سیاسی، خود را برای آینده‌ای آماده می‌کند که در آن نه‌فقط صلح و رفاه، بلکه پیشرفت‌های بی‌سابقه بشری رقم خواهد خورد. در بیست سال آینده، به گفته اکبری، احرار به نیرویی عظیم و غیرقابل‌چشم‌پوشی تبدیل خواهد شد.

در برابرشان، کوه دشمنی ایستاده است

در سطرهای خاموش تاریخ، همواره کسانی بوده‌اند که جلوتر از زمانه خود زیسته‌اند؛ آن‌چنان جلوتر که جهان، نه آنان را فهمید و نه تاب آورد.
هر روز، سنگ‌هایی از افکار پوسیده بر شانه‌هایشان پرتاب می‌شود. آنان را متهم می‌کنند به توهم، به خطر، به افراط. نهادهای جهانی نادیده‌شان می‌گیرند، دولت‌ها بایکوتشان می‌کنند، رسانه‌ها تحریفشان می‌نمایند. گویا هیچ چیز ترسناک‌تر از تفکری ناب و اصیل نیست. هرگاه که سازمان پروژه‌ای تازه آغاز می‌کند، از صنعت فضا در نواحی جنگ‌زده گرفته تا صلح جهانی و تغذیه و انرژی پاک، ارتشی از مخالفت‌ها سر برمی‌دارند. نه به‌خاطر ذات پروژه، بلکه به‌خاطر اینکه این کار باید به دست “دیگران” انجام می‌شد، نه به دست کسانی که قدرت را نپذیرفته‌اند.

اندیشه‌ای برای زمانه‌ای که هنوز نیامده

جهانشمولیسم نیز، گویی برای امروز زود است. این اندیشه، که از صلح جهانی، یکپارچگی و فتح سیارات سخن می‌گوید، در عصری که هنوز با جنگ و گرسنگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، غریب می‌نماید. سوشیانت، با چشمانی که انگار آینده را در خود زندانی کرده‌اند، می‌گوید: «ما برای این نسل نیستیم. ما برای فرزندان فرزندانمان سخن می‌گوییم؛ برای روزی که بشریت آماده شنیدن حقیقت ما باشد.»

امروز، نام جهانشمول شاید تنها در گوشه‌ای از ذهن‌های حساس طنین انداز شود؛ اما فردا، وقتی شهرها فروپاشیده‌اند، مرزها بی‌معنا شده‌اند، و انسان به ‌دنبال حقیقتی ورای قوم و مذهب و منفعت می‌گردد، آن‌گاه شاید خط به خط نوشته‌های این سازمان چون وحی مدرن در دست نسل‌های آینده بازخوانی شود.

شاید آن روز، کتابی باز شود که با این جمله آغاز گردد:

    «در روزگاری که انسان از انسان بودن خجل بود، جماعتی اندک برخاستند تا دوباره معنای زندگی را بازنویسی کنند…»

و آن‌گاه، آن جماعت را چنین خواهند شناخت:  جهانشمول آزادگان.

پایان یا آغاز؟

داستان جهانشمول، داستانی از امید، جاه‌طلبی و ایمان به آینده است. در جهانی که هر روز با اخبار جنگ، فقر و نابرابری بیدار می‌شود، احرار و جهانشمولیسم مانند نوری در افق می‌درخشند. آیا این جوانان ایرانی می‌توانند رویای جهان متحد را به واقعیت بدل کنند؟ شاید هنوز زود باشد که پاسخ دهیم، اما یک چیز قطعی است: آن‌ها جرأت کرده‌اند غیرممکن را تصور کنند.
شایان اکبری، با لبخندی که انگار رازهای آینده را در خود پنهان کرده، می‌گوید: «ما آماده‌ایم غیرممکن‌ها را ممکن کنیم.» و شاید، فقط شاید، این کلمات روزی در کتاب‌های تاریخ بشریت جاودانه شوند.

جهانشمول، امروز در سایه تردید و دشمنی گام برمی‌دارد، اما قصه‌اش تازه آغاز شده است. شاید این نسل، آن‌ها را به صلیب شک و طعنه آویزد، اما تاریخ نشان داده که حقیقت، هرچند دیر، راه خود را می‌یابد. شاید هزار سال دیگر، زمانی که بشریت بر خاک مریخ ایستاده و به کهکشان راه شیری می‌نگرد، نام شایان و جهانشمولیسم نه‌فقط یک قصه، بلکه ستون فقرات تمدن باشد.

یادداشت: این روایت، با الهام از آرمان‌های سازمان جهانشمول احرار، و اظهارات عمومی سوشیانت و تخیل نویسنده، به رشته تحریر درآمده است. محتوای متن بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های نویسنده است و ممکن است با نظرات یا برنامه‌های واقعی سازمان تفاوت داشته باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا