گزارش

خانه عروسک


همشهری آنلاین– رابعه تیموری: ٤ خط باریک کوچک قرمز و سیاه هم بالا و پایین نقطه‌ها سبز می‌شدند تا عروسک خانم صاحب ابروانی سیاه، دماغی قیطانی و دهانی غنچه باشد. وقتی دست‌ها و پاهای چوبی آویخته به این هیکل نزار با خرده پارچه‌های ژرژت و ریون و تور گلدار پوشانده می‌شدند، دیگر عروسک خانم مریم، فائزه، مهنا و سلیمه هیچ کم‌و کسری نداشت! این عروسک‌های پارچه‌ای همه‌چیز تمام، عزیزترین اسباب‌بازی و همدم روزهای کودکی مریم و همکاران عروسک سازش بودند، اما حالا آنها در کارگاهی دنج در جنوب شهر مشغول ساخت عروسک‌هایی هستند که به عروسک‌های پارچه‌ای دوران کودکی آنها شباهتی ندارند:

خانه عروسک

اتاق خرس‌های تدی و پاندا

فضای ورودی سالن ال مانند کارگاه که عنوان اتاق آقای مدیر را یدک می‌کشد، پر از نایلون‌های انباشته از خرس‌های تدی رنگارنگ و خرس پاندای کونگ فوکار است که برای تحویل به مشتری آماده شده‌اند. اسب‌های تک شاخ، خرس‌های مهربان و عروسک‌های تدی پولیشی که داخل قفسه‌های چوبی کنار میز آقای مدیر چیده شده‌اند، اتاقش را به فروشگاهی دنج و جمع‌وجور شبیه کرده‌اند. آقای مدیر طبع پشت میزنشینی ندارد و مشغول برش لباسی است که باید بر تن عروسک دختر رومی پوشانده شود. نیازی به متر و خط کش ندارد و کافی است که با قیچی تیغه فولادی اش پارچه‌های کرپ گاردن را به شکل و شمایل الگوهای مقوایی اش درآورد. صدای چرخ‌های خیاطی مریم و فائزه مانند موسیقی ممتدی لابه لای اختلاط‌های مریم و همکارانش جریان دارد. مریم دوخت سارافون‌های گلداری را که آقا محمود برش‌زده تمام کرده و با وصل کردن لبه‌ای چین‌دار به پارچه‌ای دایره‌ای شکل برای دخترهای رومی کلاه می‌دوزد.

خانه عروسک

خانم نقاش کارگاه

هیچ‌کدام از دوزنده‌ها و کارگران کارگاه در نقاشی به‌اندازه دختر نوجوان مریم مهارت ندارند و آقا محمود نقاشی صورت عروسک‌ها را به مانیا می‌سپارد. مانیا بعد از مدرسه به‌کارگاه می‌آید، ولی‌تر و فرز است و می‌تواند تا غروب روی همه پارچه‌های تریکوی کرمی رنگ گردی که قرار است صورت عروسک‌ها باشند، با رنگ پاستل گچی و قلمو ابروها و مژه‌های سیاه بکشد و لبی خندان نقاشی کند. چسباندن چشم‌های آنها را هم خودش انجام می‌دهد و گونه همه آنها را هم با پاستل‌های قرمز رنگ گل می‌اندازد. مانیا هنوز عروسک‌های دوران کودکی اش را که مادر برایش درست کرده خوب و تمیز نگه داشته و گاهی هم خودش رخت و لباس و رنگ و رخ‌شان را دستی می‌کشد تا نونوارتر به نظر برسند. در میان عروسک‌های مانیا یک عروسک پارچه‌ای خیلی خاص وجود دارد که خاله فائزه به او هدیه داده است. خاله فائزه ترکه‌ای و ریزه است، ولی وقتی کیسه‌های بزرگ پشم شیشه خالی می‌شوند، معطل کمک بقیه نمی‌ماند و در چشم بر هم زدنی کیسه‌های غول‌پیکر را از انبار بیرون می‌آورد.

خانه عروسک

خوان آخر

فائزه باید هیکل‌های پارچه‌ای عروسک‌ها را که مریم دوخته با پشم شیشه پر کند و به مهنا بسپارد تا چاک و درزهایی را که مریم برای ریختن پنبه‌ها روی تن عروسک‌ها باز گذاشته بدوزد. البته گاهی که کمردرد فائزه را اذیت می‌کند، او پرکردن هیکل خرس‌های شاسخین قدبلند قوی هیکل را بر عهده می‌گیرد تا فائزه زیاد سرپا نماند. کار میزان کردن گیس‌های کاموایی و درست کردن موهای گیس بافت برای عروسک‌های روسی و پرنسس‌های مو فرفری هم وظیفه مهنا است. سلیمه باید عروسک‌های کوچک و بزرگ را بسته‌بندی کند، ولی اول صبح که سرش خلوت است برای همکارانش مادری و پخت‌وپز می‌کند و بساط چای آنها را روبراه می‌کند. سلیمه وقتی از خراسان به تهران آمده، نمی‌دانست اینجا ماندگار می‌شود و عروسک محبوب دوران بچگی اش را با خودش نیاورده، ولی به نظر او این عروسک لاغراندام که با چادرنماز کهنه مادرش و چند متری نخ کاموا درست شده زیباترین عروسک دنیا است!

خانه عروسک

مشتریان پروپاقرص

با آن که هزینه خرید پشم شیشه و پارچه‌های پولیشی و تریکو و لاکرا و تترون کم‌نیست، اما صاحبان فروشگاه‌های اسباب‌بازی فروشی که مشتری آقا محمود هستند، برای خرید خرس‌های پولیشی کوچک و بزرگ و شخصیت‌های کارتونی پولیشی دست و دلبازی به خرج می‌دهند. آقا محمود در تعیین دستمزد کارگر و دوزنده به سن و سال‌شان کاری ندارد و دستمزد ماهیانه مانیا هم به‌اندازه سلیمه است که لااقل ٤۵ سال را رد کرده است. همه همکاران سلیمه ماهی ١٣ میلیون تومان دستمزد می‌گیرند، اما از بیمه و مزایای دیگر خبری نیست و باید از ١٠ صبح که به‌کارگاه می‌آیند تا ساعت ٦ غروب ١٠٠ عروسک را حاضر کنند.

بیشتر بخوانید:اینجا مزرعه عروسک‌هاست | عروسک ساز یزدی خودش هیچ وقت عروسک‌ بازی نکرده است



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا