حاجیزاده درست میگوید
ارتباط فردا: روزنامه «وطن امروز» در واکنش به صحبتهای سردار حاجیزاده نوشت: وی در سخنان خود گفته بود «آمریکاییها در یک اتاق شیشهای نشستهاند». نشنال این ترست معتقد است ایران توانایی غرق کردن ناوهای هواپیمابر آمریکایی را دارد. به گزارش نشنال این ترست، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران تنها چند روز پس از تهدیدات دونالد ترامپ، مصاحبهای جنجالی انجام داد. در این مصاحبه، حاجیزاده تصریح کرد ایالات متحده حداقل ۱۰ پایگاه نظامی در اطراف ایران دارد که حدود ۵۰ هزار نیرو در آنها مستقر هستند.
این حجم از حضور نظامی ایالات متحده در منطقه باید هر فرماندهای را نگران کند اما حاجیزاده این تهدید را به عنوان عاملی برای تضعیف ایالات متحده میبیند، نه تقویت آن. وی در توضیح حضور این نیروها گفت: «آمریکاییها در یک اتاق شیشهای نشستهاند؛ کسی که در اتاق شیشهای است، نباید به دیگران سنگ پرتاب کند». این اظهارات بویژه در شرایطی که ایران به توانمندیهای خود در زمینه نظامی و دفاعی اعتماد دارد، منطقی به نظر میرسد. پایگاههای نظامی ایالات متحده که در حلقهای از اطراف ایران قرار دارند، هدفهای بسیار برجستهای برای تلافی به شمار میروند.
اگرچه ایالات متحده از نظر نظامی مزیتهایی دارد، بویژه در زمینه تجهیزات پیشرفته و فناوریهای نظامی اما توان تلافیجویی ایران قابل توجه است. ایران نهتنها میتواند به این پایگاهها حمله کند، بلکه میتواند از ابزارهای پیچیدهتری برای هدف قرار دادن ناوهای هواپیمابر ایالات متحده بهرهبرداری کند. در واقع ایران قادر است یکی از ۲ ناو هواپیمابر ایالات متحده مستقر در منطقه، یعنی «یواساس هری ترومن» یا «یواساس کارل وینسون» را هدف قرار داده و آنها را غرق کند.
این تهدیدات تنها محدود به نیروهای ایران نمیشود. حوثیهای یمن که تحت حمایت ایران هستند، به سرعت به یکی از تهدیدات جدی برای ناوهای ایالات متحده تبدیل شدهاند. این گروه با استفاده از موشکهای بالستیک ضدکشتی پیشرفته توانسته تهدیداتی را ایجاد کند که پیشتر قابل تصور نبود. به گزارش نشنال این ترست، حتی موشکهایی که به سوی ناوهای هواپیمابر ایالات متحده شلیک میشوند، به قدری دقیق شدهاند که در برخی موارد تنها با فاصلهای کوتاه از این ناوها عبور کردهاند.
در یک حادثه، موشکهای حوثی تنها ۶۵۶ فوت (۲۰۰ متر) با ناو «یواساس دوایت دی آیزنهاور» فاصله داشتند و این ناو به زحمت از آسیب جدی نجات یافت. این تهدیدات نشاندهنده تغییراتی در توازن قدرت در منطقه است. پیش از این، ایالات متحده به عنوان قدرت غالب در خاورمیانه شناخته میشد اما اکنون با پیشرفتهای نظامی ایران و توانمندیهای جدید حوثیها، قدرتهای جدیدی در منطقه ظهور کردهاند که توانایی ایالات متحده را برای استفاده مؤثر از ناوهای هواپیمابر محدود میکند.
این تهدیدات از سوی ایران و حوثیها همچنین ممکن است کشورهای دیگری مانند چین را نیز به این فکر بیندازد که استفاده از چنین سیستمهایی در برابر ناوهای جنگی ایالات متحده در آینده، بویژه در صورت تهدیدات احتمالی در تنگه تایوان، میتواند یک استراتژی موفق باشد. به گزارش نشنال این ترست این تغییرات نشان میدهد ایالات متحده باید در بازنگری استراتژیهای خود در منطقه، بویژه در استفاده از ناوهای هواپیمابر، تجدید نظر کند.
نشنال این ترست در گزارشی دیگر نیز بر این نکته تأکید کرده است که هزینههای میلیارد دلاری ناوهای هواپیمابر در دنیای نظامی امروز، با ظهور تهدیدات جدید، به چالش کشیده شده است. این غولهای شناور که به عنوان نماد قدرت کشورهای صاحب اختیار در دریاها شناخته میشوند، اکنون در برابر فناوریهایی چون موشکهای ضدکشتی پیشرفته و پهپادها قرار گرفتهاند. این سلاحها که هزینههای بسیار کمتری نسبت به ساخت و نگهداری ناوهای هواپیمابر دارند، توانایی غرق کردن یا تضعیف این ناوها را دارند.
با وجود اینکه ایالات متحده مالک بزرگترین و پیشرفتهترین ناوگان ناوهای هواپیمابر جهان است، این کشور با تهدیدات پیچیدهای از سوی ایران، چین و روسیه روبهرو است که قادرند توازن قدرت دریایی را تغییر دهند. چین با توسعه موشکهای «کشتار ناو» مانند موشک 21DF- به طور جدی در حال تهدید قدرت دریایی ایالات متحده است. این موشکها قادرند کشتیها را تا فاصله ۱۰۰۰ مایلی از ساحل هدف قرار دهند و تهدیدی جدی برای برتری دریایی ایالات متحده در غرب اقیانوس آرام به شمار میآیند. در کنار تهدیدات موشکهای بالستیک، ایران، چین و روسیه به طور همزمان در حال توسعه موشکهای هایپرسونیک هستند که قادرند با سرعتهای بیش از ۵ ماخ و تغییرات غیرمنتظره در مسیر پروازی، به سرعت از سیستمهای دفاعی ناوهای هواپیمابر عبور کنند.
نشنال دیفنس نیز در گزارشی به تهدیدات نوظهور علیه ناوهای هواپیمابر پرداخته است، بویژه به تهدیدات ناشی از موشکهای هایپرسونیک اشاره کرده که قادر به عبور از سیستمهای دفاعی پیشرفته ایالات متحده هستند. این موشکها با سرعت بیش از ۵ ماخ و مسیر پروازی غیرقابل پیشبینی میتوانند براحتی ناوهای هواپیمابر ایالات متحده را هدف قرار دهند.
بحث پیرامون جایگاه حاملهای هوایی – یا همان ناوهای هواپیمابر – در ساختار ناوگانها از بیش از ۸۰ سال پیش، از زمان جنگ دوم جهانی آغاز شده و همچنان ادامه دارد. به گزارش نشریه دیپلمات، در طول این سالها مباحث مختلفی در این باره مطرح شده که تسلیحاتی مانند زیردریاییها، موشکها و ریزپرندهها قادرند جایگاه برجسته «ملکه دریاها» را به زیر بکشند. نکتهای که در این میان اهمیت دارد، این است که طبق گزارشهای دیپلمات، ناوهای هواپیمابر جدید در جنگهای اخیر خود را به اثبات نرساندهاند و بیشتر پیشبینیها درباره توانایی این ناوها تنها گمانهزنی است.
صرف نظر از اثربخشی واقعی کشندههای حاملها در دنیای واقعی، شاید مهمترین نکته این باشد که ممکن است این ناوها به طور غیرمستقیم اثرگذاری نبردی خود را کاهش دهند. برای مثال، در درگیریهای شدید، یک ناو هواپیمابر ممکن است با احتیاط بیشتری به کار گرفته شود یا حتی از استفاده از آن خودداری شود، به دلیل تهدیدات احتمالی که تسلیحات نوظهور ایجاد میکند. به طور مثال، در جنگ هند و پاکستان در سال ۱۹۷۱، ناو هواپیمابر هند، «ویکرانت» به خلیج بنگال که منطقهای امنتر بود، اعزام شد و نه به دریای عرب شمالی که محل رقابتهای نظامی بیشتر بود.
به طور مشابه، در کمپین فالکلند در سال ۱۹۸۲، نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا حاملهای خود را دورتر از منطقه عملیات نگه داشت تا از حملات تلافیجویانه نیروی هوایی آرژانتین جلوگیری کند. این مساله نشان میدهد با وجود تهدیدات جدی برای ناوهای هواپیمابر آمریکایی، این ناوها احتمالاً در جنگهای واقعی به طور جدی مورد استفاده قرار نگیرند.
طبق گزارشهای اخیر، اگر این ناوها از مناطق تحت تهدید حوثیها یا ایران دور نگه داشته شوند، این تغییرات باعث کاهش کارایی این پلتفرمهای گرانقیمت و پیچیده خواهند شد. اگر ایران و حوثیها تصمیم بگیرند به طور جدی به ناوهای ایالات متحده حمله کنند، خسارتهایی که ایالات متحده متحمل خواهد شد، نهتنها از نظر نظامی، بلکه از نظر روانی نیز بسیار سنگین خواهد بود.
ناوهای هواپیمابر ایالات متحده به عنوان نمادهای اصلی قدرت این کشور شناخته میشوند و نابودی یا آسیبدیدن آنها میتواند پیامدهای شدید جهانی به همراه داشته باشد. کارشناسان بر این باورند چنین حملهای میتواند ضربهای سنگین به اعتبار آمریکا در سطح جهانی وارد کند. در نهایت لازم به توضیح است که زمانه، عرصه جنگهای هیبریدی است. در عصر کنونی که «نبرد روایتها» به عنوان جنبهای مهم از جنگهای هیبریدی، غالب است، رقبای آمریکا نیازی به غرق کردن کامل ناوهای هواپیمابر ندارند تا پیروزی سیاسی بزرگی کسب کنند؛ حتی آسیب محدود به این ناوها میتواند برای رقبا یک پیروزی سیاسی بزرگ به شمار رود.