اخبار جهان > آمریکا

توصیه کارشناسان ایرانی درباره مذاکرات با آمریکا در عمان



همشهری آنلاین: مذاکرات تهران و واشنگتن در عمان در حال پیگیری است و دو کارشناس مطرح روابط بین الملل به پرسش‌های همشهری درباره این مذاکره پاسخ داده اند. مشروح این گفتگو با حضور آقایان ابراهیم متقی و مهدی خرسند به شرح ذیل است:

برای مردم سوال است که فرق میان مذاکره مستقیم و مذاکره غیرمستقیم چیست؟

ابراهیم متقی: مذاکرات ایران و آمریکا دوران مختلفی داشته است. دیدار هیئت ایرانی با عمان در گذشته در زمانی که «ویلیام برنز»، رئیس هیئت مذاکره کننده آمریکا بود، برگزار شده بود و در آن زمان برنز رئیس هیئت آمریکا و آقای خاجی از طرف ایران در این مذاکرات در سال 1391 حضور داشت. در آن مذاکره یک نوع هم سطحی در موقعیت افراد به چشم می خورد و هر دو طرف معاون وزیرخارجه بودند. در فضای فعلی مذاکرات در عمان، موقعیت وزیر خارجه ایران به لحاظ ساختاری از اعتبار بیشتری برخوردار است و ما شاهد هم سطحی میان مذاکره کنندگان نیستیم. وقتی ما در سطح وزیر شرکت می کنیم، نمی توانیم بگوئیم مذاکرات حالت غیرمستقیم دارد، بلکه مقام رسمی در حال مذاکره علنی و آشکار است. آمریکایی‌ها نیز معتقدند که مذاکرات در سطح وزیرخارجه ایران رسمی و مستقیم است. ما قبلا هم در دوران آقای ظریف مذاکره مستقیم با آقای کری به عنوان وزیر خارجه آمریکا داشتیم. الان در فضای آغازین طبیعی است که مقامات عمانی نقش میزبان و شروع کننده فضای دیپلماتیک را داشته باشند. وقتی مذاکرات رسمی و مستقیم می شود، تعهدات بالاتر خواهد بود و اگر من برنامه ریزی این مذاکرات را پیشنهاد می دادم، به هیچ وجه در سطح وزیرخارجه شروع نمی کردیم، بلکه تیم شروع کننده در حد معاون وزیر خارجه یا یکی از اعضای شورای عالی امنیت ملی بود. ایران با حضور وزیرخارجه‌اش در مذاکره می خواهد اراده خود را نشان دهد که در مذاکره و دیپلماسی جدی است و به همین دلیل در سطح وزیر شرکت کرده است. از طرف دیگر آقای عراقچی دارای تجربه مذاکرات برجام در دوره آقای ظریف و در بسیاری از فرایندهای دیگر به عنوان معاون بین الملل وزارت خارجه است. یعنی ما در یک سطح عالی در مذاکرات شرکت کردیم. وزیر امورخارجه دارای جایگاه است و مواضعی که اتخاذ می کند، مواضع رسمی کشور است. خیلی از وزرای خارجه آمریکا مثل خانم «کاندولیزا رایس» که استاد روابط بین الملل بود و از مباحث امنیت جهانی آگاه بود، وقتی وارد صحبت دیپلماتیک می‌شد در همان زمینه مربوطه صحبت می کرد، چون حرف های وزیرخارجه سندیت و دارای الزام آوری است. در حال حاضر به نظر می‎رسد که ما در مذاکرات دارای سرعت عمل زیادی هستیم و کاش با وزنه سبک تر شروع می کردیم تا ثبت رکورد اولیه حاصل شود. امیدواریم که مذاکرات نتایج خوبی برای امنیت کشور داشته باشد.

آیا در حال حاضر ما شاهد یک جنگ روانی از سوی ترامپ هستیم؟ این وضعیت چه پیامدهایی دارد؟ مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم چه پیامدی برای ایران طرفین خواهد داشت؟

مهدی خرسند: هر عمل ما در مذاکرات دارای پیام است. شیوه قدم زدن، خندیدن، نشستن به طرف مقابل پیام صادر می کند. وقتی در شرایط کنونی طرف آمریکایی شرط اعلام می کند که مذاکرات فقط مستقیم باشد و ایران هم در عالی ترین سطح بر مذاکرات غیرمستقیم تاکید می کند، اما ما با وزیرخارجه در مذاکره شرکت می کنیم، ما پیام می دهیم که وارد مذاکره مستقیم شده ایم. منطق میگوید که که در شرایط فعلی با توجه به نابرابری امکانات دو طرف میز گفتگو، شما باید زمان بخرید تا بتوانید بهترین اتفاق را در برابر حرکت تهاجمی رقم بزنیم. ما الان این پیام را صادر کردیم که آمده ایم برای مذاکرات مستقیم، کما این که ما جنگ رسانه ای را تا الان باختیم و این اتفاق برای جامعه تبیین نشده است. ما باید از برجام عبرت بگیریم و برای همه ما برجام عبرت پیش روی ماست. در زمان برجام کارشناسان نظر ندادند و حتی بعد از امضای برجام هم اجازه برگزاری جلسات تخصصی برای بررسی برجام نبود. ما یک تعهد بین المللی امضا کردیم، اما کارشناسان آن را بررسی نکردند. در وضعیت فعلی ما انتظار بیشتری داشتیم، چون آقای عراقچی در سفرهای خارجی توانسته خود را به عنوان استاد دیپلماسی عمومی نشان دهد و با حضور در رستوران ها پیام دوستی و قدرت ما را به جهان صادر کند. این که تا یک ساعت قبل از سخنان ترامپ اعلام شود که مذاکره مستقیم نداریم و بعد ترامپ پیام می دهد که مذاکره مستقیم خواهد بود، این وضعیت خوبی برای ما نبود. سطح ما در مذاکرات یکی نیست و این یک انتقاد است، چون آقای استیو ویتکاف در سطح آقای عراقچی تصمیم گیرنده نیست. حتی شخص آقای روبیو به عنوان وزیرخارجه آمریکا هم تصور حضور ایران در این سطح را نداشتند. احتمالا ما در نامه نوعی پاسخی داده بودیم که آقای ویتکاف را فرستادند، کاش ما در سطح معاونت وزارت خارجه یا عضو شورای امنیت ملی شرکت کرده بودیم. امیدواریم پیام حضور آقای عراقچی در مذاکرات، پیام ضعف نباشد.

در شرایط فعلی مذاکره مستقیم جوابگویی بیشتری دارد یا مذاکرات غیرمستقیم؟ آیا دو طرف دارای واقع بینی کافی درباره نتایج مذاکرات هستند؟

ابراهیم متقی: این مذاکرات به احتمال زیادی مربوط به بحث های هسته ای ایران خواهد بود. حتی اخیرا این صحبت مطرح بود که آقای گروسی به تهران سفر کند، اما سفرش به تهران ملغی شد و آن سفر منوط به مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا شد. ایران در دیپلماسی هسته ای جدی و بدنبال اعاده برجام و راستی آزمایی طرف آمریکایی است. یعنی ایران می خواهد بداند که آمریکا قادر به رفع بی اعتمادی قبلی خواهد بود یا خیر؟ تجربه ای که می توان از برجام گرفت این است که ما در برجام دارای بازی فراگیر نبودیم. ما در برجام یکسری امتیاز دادیم که یکسری امتیاز بگیریم. در وضعیت فعلی مشخص نیست در پس مذاکرات حکایت چرخه سوخت چه خواهد شد؟ وضعیت سانتریفوژها به کجا خواهد رسید؟ پورتکل الحاقی چه می شود؟ تحریم ها چگونه برداشته می شود؟ این که آقای عراقچی در مذاکرات حضور دارد، شاید وی هنوز تصور می کند که نقش معاونت وزارت خارجه را دارد. آقای خاجی که در مذاکرات عمان شرکت کرد، طرف مقابلش ویلیام برنز و فرد هم سطح او بود. در مذاکرات کنونی ویتکاف اگرچه قدرتمند است و رویکرد متکی به دیپلماسی دارد، اما هم سطح طرف ایرانی در مذاکرات نیست، البته آمریکا هم هیچگاه روبیو را برای مذاکره با ایران نمی آورد. در آمریکا وقتی کسی مسئولیتی را برعهده گرفت، باید رویکرد فردی خود را کنار گذارد و عوامل بروکراتیک و سازمانی خود را دنبال کند. در ایران هم آقای علی باقری قبل از معاونت وزارت خارجه در دولت پیشین، رویکرد فردی شان نسبت به فضای برجام انتقادی بود، اما زمانی که معاون وزیرخارجه شد، خودشان پیگیر همان رویکردی شدند که قبلا منتقد آن بود. وقتی که استاد دانشگاهی در آمریکا مسئولیتی را عهده دار می شود، باید مواضع دولت آمریکا را دنبال کند. امیدواریم آقای عراقچی بتواند از تجارب خود بهره گیرد و تجارب برجام را پیش رو داشته باشد. برجام متوازان نبود. توافقی میتواند ادامه داشته باشد که از نظر اندازه و تعهدات متوازان باشد. نکته دوم این که زمان تعهدات نیز بایستی قابل اجرا باشد. امیدواریم در فضای موجود به نتایجی برسیم که آقای عراقچی بدانند که کارشناسان در حوزه های راهبردی مقامات دیپلماتیک را تحلیل می کنند و این یک فضای مهم برای هر فردی است که در مذاکرات شرکت می کند.

هدف آمریکا و ایران در مذاکرات چیست؟ آیا مذاکرات در چارچوب برجام پیش خواهد رفت؟ یا موضوعات فراتر خواهد بود؟

مهدی خرسند: مذاکره در زمانی شکل می گیرد که دو طرف علاقه مند باشند امتیاز بدهند و در مقابلش امتیاز بگیرند. چرا ما تجربه برجام را یادآور می شویم، چون آقای عراقچی خودش یکی از ستون های برجام بود. خوانش دو طرف ایرانی و آمریکایی از متن واحد برجام، یکسان نبود و اهداف دو طرف در برجام در تناقض کامل بود. تصور ما از برجام وعده های اقتصادی برای لغو تحریم ها بود و طرف آمریکایی بدنبال یک برجام امنیتی و اعمال محدودیت برای ایران بود. دستاورد ما در حوزه اقتصادی تقریبا هیچ بود و این که ترامپ از برجام خارج شد چون تصور داشت که برجام نتوانسته رفتار ایران در منطقه و حوزه موشکی را تغییر دهد. الان هم سطح و عمق و موضوع مذاکرات به درستی مشخص نیست و هیچ خبری در این ارتباط در دسترس نیست. نیت آمریکایی ها براساس اخبار و موضع گیری ها دوباره امنیتی و بدنبال محدود کردن ایران در منطقه و بین المل و در حوزه هسته ای است و آمریکایی ها با این نیت وارد مذاکره شده اند. ما هم دوباره با نیت اقتصادی وارد مذاکره شده ایم. در واقع هر دو طرف مذاکرات فعلی در عمان در همان فضای قبل از سال 2015 وارد مذاکره شده اند و با همان فضای ذهنی قبل از برجام وارد مذاکره شده اند.

تحلیل شما از روند مذاکرات چه است؟ آیا مذاکرات مثبت خواهد بود؟

ابراهیم متقی: قبل از هرچیز باید به رفتار اسرائیل توجه کرد. به طور کلی رویکرد اسرائیلی ها انهدام هر بازیگر مقاومت و دارای قدرت در منطقه است و نگاه آمریکایی ها این است که نیاز نیست این بازیگران را منهدم کرد، بلکه بایستی اراده آن‌ها را کنترل کرد و بر استراتژی آن‌ها غلبه کرد. به نظر می‌رسد که نگاه اصلی طرف آمریکایی در مذاکرات این است که ایران قابلیت هسته ای خود را کاهش دهد، اما به چه میزان؟ به 3 درصد برسد؟ آیا ما سانتریفیوژ را حفظ می کنیم؟ آیا ذخایز اورانیوم را حفظ می کنیم یا خیلی از قابلیت ها فریز می شوند؟ آیا فقط بازرسی است یا کنترل هم خواهد بود؟ آیا قابلیت هسته ای ما به اکسید آمونیوم تبدیل می شود؟ در این وضعیت ما به نقطه اول می رسیم، مانند بازی مار پله و دوباره بازیگر از ابتدای بازی شروع می کند. ایران هزینه بسیاری برای قابلیت ها کرده است و ما در برجام قابلیت 20 درصدی داشتیم. در فضای فعلی سوال این است که چه خواهیم داشت؟ و چه چیزهایی را در اختیار آژانس قرار می دهیم و چه بدست می آوریم؟ از زمانی که ترامپ رئیس جمهور شده، محدودیت جدی برای صادرات نفت ایران ایجاد نشده، اگر ترامپ براساس رویکرد دولت اول خود وارد می شد، چالش جدی برای ایران و چین شکل می گرفت. در دور اول مذاکرات نتایج آن مشخص خواهد شد، اما بدترین وضعیت این است که آمریکا خواستار راهبرد سوسیس برشته شود، یعنی ما مذاکره را انجام می دهیم و مانند سوسیسی که چرخانده می شود، مرحله به مرحله یک طرف برشته خواهد شد و بازیگری که قدرت بیشتری دارد، آن بازیگر به اهداف خود می رسد. ما باید مراقب باشیم که در فضای سوسیس برشته مذاکره نداشته باشیم. آمریکایی ها این الگوی سوسیس برشته را در برابر لیبی قرار دادند. ما اگر قدرت خود را از دست دهیم، قدرت ساختاری هم از دست می دهیم. برای امنیت ورفاه باید قالب های قدرت داشته باشیم. خود ترامپ هم گفته بود که مذاکرات ما با ایران در قالب مذاکرات لیبی خواهد بود. مرشایمر در کتاب «تراژدی سیاست قدرت های بزرگ»، می گوید که قدرت‌های بزرگ سیاست شان تهاجمی است و هشت مدل رفتاری آمریکا را مطرح می کند و می گوید اگر بازیگر در دیپلماسی در فضای الحاق قرار گرفت، در مرحله بعدی قدرتش شکسته خواهد شد. الحاق در شرایطی بوجود می آید که یک بازیگر در شرایط مصالحه و سازش قرار بگیرد و این یک تجربه خوب برای هر کشوری نخواهد بود.

آمریکایی ها در ذهن خودشان ابزار ایران را چه می دانند؟ اساسا ایران چه ابزارهایی برای مذاکره دارند؟

مهدی خرسند: مذاکرات صرفا باید در موضوع هسته ای باشد نه مسائل منطقه یا توان نظامی. ما بایستی از ورود به مسائل نظامی و غیرهسته‌ای در مذاکرات خودداری کنیم، چون توان نظامی و بازیگری منطقه‌ای ابزار ایران است که نباید آن ها را از دست دهد. در زمان برجام هم آمریکایی تلاش داشت تا موضوعات دیگر را مطرح کند که موفق نشد. آمریکایی ها یک قانون دارند که براساس آن دولت فعلی نمی تواند برای دولت بعد تصمیم بگیرد. باید بدانیم که دولت ترامپ چند سال دیگر به پایان می رسد و دولت بعدی معلوم نیست چه رویکردی دارد. لذا توافق ما سه سال بیشتر عمر نخواهند داشت و ما باید به این نکته توجه کنیم.

آیا ساز و کاری در آمریکا وجود دارد که رئیس جمهور بعدی از توافق خارج نشود؟

ابراهیم متقی: ما باید توجه کنیم که مذاکره در چه سطحی انجام می دهیم. قبلا در سال 2014 و 2015 هم روی سطح مذاکره تاکید داشتیم. ما نیاز به ضمانت اجرایی داریم، اما اکنون درباره آمریکا ما با یک اکشن پلن روبرو هستیم. ما نیاز داریم که بجای اکشن پلن به یک پلن برسیم. این پلن اجرایش مربوط به همان رئیس جمهور است و اگر خوب باشد تا دوره خودش آن را اجرا خواهد کرد و شاید بعدا بخواهد انتظاراتش را افزایش دهد و آن پلن هم تغییر کند. اما اکنون در برابر آمریکا بجای پلن با یک اکشن پلن روبرو هستیم و اکشن پلن وضعیت ضعیف تری در مقایسه با پلن دارد. آمریکایی ها حتی پیمان هایی که در سنا تصویب و تبدیل به تعهدات دولت آمریکاه شده، از آن بیرون می آیند. مانند توافق پاریس و برخی توافقات دیگر. یک دانشجوی لاتین تبار آمریکایی در دانشگاه داریم که می گوید که آمریکایی در جنگ با سرخ پوستان 400 قرارداد بستند و چند ماه بعد از همه قراردادها خارج شدند. وقتی ما به یک توافق رسیدیم، انتظارات بیشتر می شود و اگر توافق به سنا رفت، این توافق بیشتر باقی می ماند. در عین حال خیلی از پیمان هایی که حتی در سنا تصویب شده بود، با تغییر شرایط تغییر پیدا کرد. لذا باید توازن میان دو طرف مذاکره وجود داشته باشد تا اگر طرف مقابل تعهدات را نادیده گرفت، بتوانیم به این اقدامات پاسخ دهیم.

به نظر شما توافق احتمالی با آمریکا کوتاه مدت است با بلند مدت؟

مهدی خرسند: با توجه به نگاه مبنایی آمریکا به غرب آسیا و نگاه ایران به آمریکا ما هرگز به یک سند بلندمدت همکاری و حل نظام مسائل دو طرف نمی رسیم. چه در آمریکا و چه در ایران در کوتاه مدت و میان مدت نمی توانیم به یک توافق بلند مدت در بازه زمانی 10 ساله برسیم. قوانین داخلی آمریکا مشخص است و توافق بیش از یک اکشن پلن نخواهد بود و هرگونه توافقی نمی تواند در حد یک سند الزم آور در نظام بین المل برای آمریکا باشد.



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا