اشکریزان لباس خونین رزمندگان را در قناتهای شمیران میشستیم
همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور : معمولا اعتراضات از کوچه های پایینی امامزاده صالح(ع) شکل می گرفت. معصومه محمدی، از اهالی زرگنده و زنان فعال انقلابی شمیران می گوید: «آن روزها نوجوان بودم اما خوب به یاد دارم که زنان نهتنها در تظاهرات شرکت می کردند، بلکه در محیط خانه سعی می کردند فضایی فراهم کنند تا فرزندان با فضای انقلاب و مبارزه با طاغوت آشنا شوند. پشت هر جوانی که در کوچه و خیابان شعار می داد مادری معتقد وجود داشت که سنگر انقلاب را در خانه حفظ می کرد. همین باعث شده بود تا فرزندان همین مادران نخستین بسیجیان جبهه های جنگ باشند و مادران دوباره در پشت جبهه سنگر را حفظ کنند.»
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
محمدی می گوید: «سن وسالی نداشتم که ازدواج کردم. با این حال بعداز پیروزی انقلاب و شروع جنگ همپای دیگر زنان محله پشتیبان جوانان در جبهه ها شدیم. خانمی به نام میرقوامالدین در محلهمان زندگی می کرد که خانه اش را پایگاه فعالیت های مردمی کرده بود. آنجا پاتوق زنان محله بود تا در کنار جلسات روضه و احکام برای کمک به جبهه ها فعالیت کنند. انواع مرباهای خانگی را درست می کردیم. برادر و شوهرم این بسته ها را از پایگاه مردمی که درست روبه روی سینما فرهنگ قرار داشت به جبهه ها می فرستادند. بستهبندی خوراکیها کار ساده ای نبود. مثلا برای مرباها باید خانه به خانه شیشه جمع می کردیم. خانمها با روبان سبز، سفید و قرمز شیشه را تزیین میکردند و نامهای برای دلگرمی روی آن میچسباندند.»
از مهمترین کارهایی که زنان آن روزها انجام می دادند شستن لباس رزمنده ها بود: «لباس رزمندگان را در باغی در شمیران میشستیم؛ باغ هایی که قنات داشتند و اغلب مملو از زنانی بود که برای شستن لباس رزمنده ها دور هم جمع می شدند. گاهی برای پاک کردن خون از لباس سربازان که پارچههایی ضخیم داشت باید چند نفر خون را میشستند. بعد کسانی بودند که لباسها را رفو و اتو میکردند و در کیسههایی بستهبندیشده دوباره به مساجد میفرستادند. با شستن هر لباس خونین کلی اشک می ریختیم. یادم می آید زنی مویهکنان نوحه می خواند و لکه های خون را می شست. روزهای کار و اشک بود.»