اخبار فرهنگی > سینما

از فیلم‌های شاخ‌پشمی تا سینمای اجتماعی | ارج و قرب سینمای اجتماعی از کجا می‌آید؟



همشهری آنلاین: وقتی نویسنده‌ یا گوینده، فیلمی را متعلق به گروه ازلی و ابدی سینمای اجتماعی ایران می‌داند از مخاطب تقاضا دارد که ضمن جدی‌گرفتن فیلم مورد نظر، بدون نیاز به دیدن فیلم، ارزش افزوده‌ای برای آن قائل شود.

پیس‌های اجتماعی در لاله‌زار دهه‌های‌۱۰ و ۲۰ به نمایشنامه‌هایی اطلاق می‌شد که داستان آنها درباره مسائل روز بود. ارج و قرب تماشاخانه‌ها در این دوره از به صحنه بردن نمایش‌های تاریخی و حماسی به‌دست می‌آمد؛ نمایش‌هایی که نیازمند دوخت و دوز پوشاک برای عوامل، طراحی و ساخت دکور برای صحنه‌ها و چهره‌آرایی بازیگران نقش‌های مهم و ترتیب‌دادن موسیقی مورد نیاز برای صحنه‌های حساس بود.

هزینه تولید چنین نمایش‌هایی به‌مراتب بیشتر از نمایش‌های اجتماعی بود و مدیران تماشاخانه‌ها برای اجرای آنها نیازمند صرف هزینه‌های به‌مراتب بیشتری از اجرای پیس‌های با موضوعات روز بودند. هزینه اجرای نمایش شاه‌عباس، تاج‌افتخار، امیر ارسلان ‌یا نادرشاه در هندوستان کجا و قیمت به‌صحنه‌بردن نمایش دردسر مالیات، کارمندان‌ یا محکوم بی‌گناه کجا. اما درآمد اصلی و اقبال عمومی مخاطبان لاله‌زار دهه‌۲۰ روی دوش نمایش‌های تاریخی بود و گیشه پیس تاریخی قابل مقایسه با باقی پیس‌ها نبود. مردم بازیگرانی را شایسته لقب هنرمند می‌دانستند که نقش شاهان و چهره‌های تاریخی را بازی کنند.

نصرت‌الله محتشم ستاره‌بودنش را در لاله‌زار مدیون همین نقش‌ها بود. حتی رضاشاه هم برای نقش سلطان‌محمود برای ترکیب بازیگران فیلم فردوسی در فیلمبرداری مجدد پروژه، محتشم را پیشنهاد می‌داد. اما اجرای بی‌وقفه نمایش‌های تاریخی برای تماشاخانه غیرممکن و از توان مالی مدیران و تعداد نیروی انسانی اهالی نمایش پایتخت دور بود. اجرای پیس‌های اجتماعی اما در فاصله به‌صحنه‌رفتن درام‌های تاریخی‌ هم از لحاظ ارزانی تولید و هم برای تداوم گردش مالی مؤسسه تنها راه‌حل به‌نظر می‌رسید. تماشاخانه‌ها در تبلیغات این نمایش‌ها سعی می‌کردند از کلماتی استفاده کنند که جای شکوه و جلال اجراهای تاریخی و حماسی را پر کند.

به همین دلیل در تبلیغات آنها از واژه‌هایی نظیر انتقادی، عمیق و تأثیرگذار استفاده می‌شد. سنت ارزش‌ افزوده‌ دادن به نمایش‌های اجتماعی به واسطه انتقادی‌بودن آنها اندک‌اندک با توجه به اتفاقات سیاسی دهه‌۲۰ کلمه جسارت را هم به توصیفات نمایش‌ها اضافه کرد. وقتی بعد از ۱۳۳۲ با جایگزینی آتراکسیون و نمایش‌های ترکیبی و کمدی به جای پیس‌های انتقادی، لاله‌زار از نهاد مرجع طبقه متوسط به محل رفت‌وآمد طبقه دیگری تبدیل شد که نهایت توقعی که از انتقاد داشت ترقص تفکری و ترنم مهوش بود. در این دوره حیات اقتصادی تماشاخانه‌ها به شکل دیگری ادامه پیدا کرد. در این دوران و با کوچ عوامل نمایش‌ها به سینما سنت ارزش‌افزوده پیس اجتماعی بر پیس تاریخی از دفاتر تماشاخانه‌ها وارد گفتمان تبلیغاتی دفاتر سینمایی شد.

سینما در دهه‌۳۰ نهاد مرجع طبقه متوسط شده بود و فیلم رسانه ممتاز. تلفیق ملودرام‌های خانوادگی و جنایی با ایده‌های اجتماعی خوشایند و موردپسند طبقه متوسط کارمند ایرانی یکی پس از دیگری ساخته و روانه اکران می‌شدند. حضور نمادهای لاله‌زار تلاشی برای همه‌گیرکردن فیلم‌هایی بود که با پول بلیت طبقه متوسط به‌تنهایی دخل و خرج نمی‌کرد.

اگر امروز فیلمسازی‌ به واسطه کمدی‌ نبودن فیلمش خواستار ارزش‌ افزوده‌ دادن به فیلمش است و یا نویسنده سینمایی بی‌هر توضیح اضافه برای شمردن ویژگی فیلم‌ها از اصطلاح سینمای اجتماعی استفاده می‌کند، تداوم سنتی است که در دهه‌۴۰ فیلم‌های تاریخی و حماسی را با عبارت «شاخ‌پشمی» توصیف می‌کرد. ‌



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا