استقلال مالی زنان؛ وعده آزادی یا بردگی مدرن؟
ارتباط فردا: تبیان نوشت: از چند دهه پیش، ایده «استقلال مالی زنان» نه فقط بهعنوان یک انتخاب، بلکه بهعنوان یک نسخه قطعی و نجاتبخش برای زنان تبلیغ میشود. رسانهها، فعالان اجتماعی و جریانهای فکری خاص، اینطور القا کردند که یک زن برای آنکه هویت، عزتنفس و قدرت واقعی داشته باشد، باید از نظر مالی کاملاً مستقل باشد.
حالا بسیاری از زنانی که با الگوی استقلال مالی همگام شدند، صراحتا اعتراف میکنند که این نسخه، بدون در نظر گرفتن تفاوت های فردی، فرهنگی و اجتماعی، به آنها تجویز شده و چالشهای بسیاری را به آنها تحمیل کرده است: از فشار مضاعف کاری و روانی گرفته تا تغییر در جایگاهشان در خانواده و اجتماع.
سرمایهداری و فمینیسم؛ دو روی یک سکه
سیمون دوبووار در کتاب خود میگوید: «بسیاری از تغییرات اجتماعی که بهعنوان پیشرفت زنان معرفی میشوند، در واقع میتوانند به ابزاری برای تقویت سیستمهای اقتصادی و اجتماعی تبدیل شوند» که البته همین هم شد.
سرمایهداری با ترویج استقلال مالی زنان، نهتنها نیروی کار ارزانتری را به بازار اضافه کرد، بلکه توانست زنان را بهعنوان یک گروه مصرفکننده جدید به اقتصاد جهانی تزریق کند.
فمینیسم در دام سرمایهداری
در بسیاری از کشورها، افزایش ورود زنان به بازار کار باعث شد هزینههای نیروی انسانی برای شرکتها کاهش یابد، چرا که نیروی کار زنان معمولاً با دستمزدهای پایینتر و بدون حمایتهای کافی جذب میشد. این روند در صنایع مختلف قابل مشاهده است. بهطور خاص، صنایع مد، آرایش، بهداشت و سرگرمی نیز با هدف قرار دادن زنان بهعنوان مشتریان اصلی، درآمدهای هنگفتی به جیب زدند. در واقع، استقلال مالی زنان به شکلی طراحی شد که در نهایت چرخه مصرفگرایی را تقویت کند.
این جریان فمینیست بود که با معرفی مسئله استقلال مالی زنان، نه بهعنوان یک انتخاب، بلکه بهعنوان یک ضرورت اجتماعی باعث شد که سرمایهداری این دیدگاه را به نفع خود مصادره کند و به شکلهای مختلف زنان را در تله «استقلال مالی» گرفتار سازد.
در واقع فمینیسم، که در ابتدا هدف خود را مبارزه با تبعیضهای قانونی و اجتماعی میدانست، در طی زمان به ابزاری برای ترویج اصول نظام سرمایهداری تبدیل شد.
فرسودگی زنان؛ هدیه سرمایهداری به فمینیسم
از موج دوم فمینیسم به بعد، این گفتمان شکل گرفت که زنان تنها در صورتی آزاد خواهند شد که از لحاظ اقتصادی وابسته به مردان نباشند. این دیدگاه، در ظاهر به نفع زنان به نظر میرسید، اما در واقع باعث شد که بسیاری از آنها نهتنها در محیط کار تحت فشار بیشتری قرار بگیرند، بلکه بار مسئولیت خانواده نیز همچنان بر دوششان باقی بماند. در نتیجه، زنان بسیاری عملاً دچار فرسودگی مضاعف شدند، چرا که مجبور بودند هم در محیط کار و هم در خانواده نقشهای سنتی را ایفا کنند.
نقش رسانهها در مهندسی الگوهای زنانه
رسانه نیز به عنوان یکی از بازوهای قدرتمند سرم ایهداری، از طریق آموزش و سیاستگذاریهای بینالمللی به تقویت این ایده و انتقال آن به کشورهای دیگر پرداخت. این روند باعث شد بسیاری از زنان نهتنها تحت فشار اقتصادی بیشتری قرار بگیرند، بلکه نقشهای خانوادگی و اجتماعیشان نیز دچار تغییرات عمدهای شود.
سریالها، فیلمها و تبلیغات رسانهای، بهویژه از دهه ۱۹۸۰ به بعد، الگویی از زن مستقل را ارائه کردند که کار، پیشرفت شغلی و توانایی تأمین مالی خود را بر هر چیز دیگری ارجح میدانست. شخصیتهای زن در فیلمهای هالیوودی و حتی انیمیشنهای محبوب کودکان، بهگونهای طراحی شدند که این مفهوم را در ذهن نسلهای بعدی نهادینه کنند. در کنار این، تبلیغات برندهای بزرگ جهانی با شعارهایی مانند “زن قوی، زن مستقل” عملاً زنان را به سمت مصرفگرایی بیشتر سوق دادند.
موجهای رسانهای که پس از این تحولات در غرب شکل گرفتند نیز بهطور مستمر مفهوم استقلال مالی را بهعنوان تنها مسیر برای آزادی واقعی زنان تبلیغ کردند.
در نهایت، این الگو که در ابتدا بهعنوان راهی برای رهایی زنان از وابستگی معرفی شد، در عمل آنها را به کارگزاران جدید نظام سرمایهداری تبدیل کرد. بسیاری از زنانی که روزی رؤیای استقلال مالی را در سر داشتند، حالا میبینند که نهتنها فشارهای اقتصادی بیشتری را متحمل شدهاند، بلکه همچنان انتظارات سنتی از آنها پابرجاست.
با این اوصاف این سوال همچنان باقی میماند: آیا زنان واقعاً از این الگوی استقلال مالی نفع بردند، یا تنها خود را در دام وابستگی به سیستم اقتصادی گستردهتر گرفتار کردند؟در گزارشهای بعدی این پرونده، ابعاد بیشتری از این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام