پایان سرقت های «آقای خاص» تهران | این مرد کلکسیون اموال مسروقه نگهداری میکرد
همشهری آنلاین؛ حوادث: از چندی قبل پلیس آگاهی تهران در جریان سرقتهای سریالی یک باند از خانهها در شمال پایتخت قرار گرفت. اعضای این باند صورتشان را با ماسک، نقاب و کلاه میپوشاندند و از طریق بالکن وارد خانهها شده و نقشه سرقت را عملی میکردند. نکته عجیب این بود که سارقان علاوه بر سرقت دلار و طلا، وسایلی مانند قیچی خیاطی، گلدان، مجسمه یا تابلوهایی را که ارزش چندانی هم نداشتند سرقت کرده بوند.
یک سرنخ
تحقیقات برای دستگیری اعضای این باند ادامه داشت تا اینکه در آخرین سرقت، دوربینهای مداربسته سرنخ مهمی را ثبت کردند.
بررسی دوربینها نشان میداد که سارقان پس از سرقت سوار بر خودروی پژویی شدند که شماره پلاکش مخدوش بود. آنها چند متر آنطرفتر مقابل یک کیوسک روزنامه فروشی توقف کردند و یکی از دزدان برای خرید سیگار از ماشین پیاده شد. او بعد از خرید، ماسکش را کنار زده و سیگاری را روشن کرد و همین کافی بود تا تصویر چهره سارق به دست بیاید. در بررسیهای بیشتر معلوم شد که او مجرم سابقه داری به نام هادی است. هاری بارها به جرم سرقت دستگیر و زندانی شده بود اما هر بار پس از آزادی از زندان، سرقتهایش را از گرفته بود. با این اطلاعات ماموران راهی مخفیگاه او شدند با دستگیری دزد سابقهدار کلکسیونی از اموال مسروقه در خانه او کشف شد. لوازمی از قیچی، قندان و مجسمه گرفته تا ساعت و تابلوهای ارزان قیمت. او اعتراف کرد که بیش از ۲۰ سال است که سرقت میکند و در این میان عادت دارد که از هر سرقت وسیلهای به یادگار نگه دارد. هادی اعتراف کرد که سرکرده باند سرقت از خانه هاست و ۳ جوان را برای دستبرد به خانه هااستخدام کرده و با اطلاعاتی که وی در اختیار پلیس قرار داد، ۳ همدست او نیز دستگیر شدند. تحقیقات تکمیلی از اعضای این باند به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.
به من میگویند: آقای خاص
هادی ۴۳ ساله است و معروف به آقای خاص است. اما چرا چنین لقبی را به او دادهاند؟ گفت وگو با او را بخوانید.
چرا معروف به آقای خاص هستی؟
چون مدتها سرقتهایم خاص بود و مثل سارقان دیگر عمل نمیکردم.
پس خودت چنین لقبی را به خودت دادی؟
نه. به خاطر شگردهایم بین تبهکاران دیگر معروف شدم به آقای خاص. البته خودم هم کلی جنگیدم و تلاش کردم تا به این نقطه رسیدم.
یعنی از وقتی خلاف را شروع کردی، تصمیم داشتی خاص باشی؟
بله. اصلا به همین دلیل است که از سالها قبل وسیلهای از هر سرقت به یادگار نگه میدارم و کلکسیونر هستم.
چه شد که چنین تصمیمی گرفتی؟
چون از کودکی تحقیر می شدم. پدرم همیشه مرا با برادرم مقایسه می کرد. می گفت او بچه درس خوان است اما تو بی عرضه هستی. مدام در گوشم می گفت تو دست و پا چلفتی هستی. آنقدر گفت که باور شد. برادرم درست خواند و پزشک متخصص شد اما من به دنبال رفیق بازی رفتم و تبدیل شدم به سارقی حرفه ای. خانواده ام طردم کردند و خبری از آنها ندارم. فقط گاهی با مادرم تلفنی صحبت می کنم، همین. هرچند می دانم من با آبرویشان بازی کرده ام و نتوانستم مانند برادرم برایشان افتخار آفرین باشم. علاوه بر خانواده، رفقایم هم تحقیرم می کردند. آنها سارق بودند و من که تصمیم گرفتم با آنها سرقت هایم را شروع کنم، بی عرضه بازی در آوردم. یادم میاد در ۱۸ سالگی و در دومین سرقت خود هنگام کیف قاپی زمین خوردم و دستگیر شدم. آن زمان سارقان خیلی تحقیرو مسخره ام کردند. من هم تصمیم گرفتم تغییر کنم، بجنگم تا لقب خاص بودن را به خودم اختصاص بدهم.
سرقت های قبلی ات به چه صورت بود؟
یکبار خودم را خون آلود کردم و جلوی ماشین ها را می گرفتم. همه فکر می کردند تصادف کردهام و به گمان اینکه زخمی شده ام مرا سوار ماشینشان می کردند. من هم با تهدید چاقو، اموالشان را به سرقت می بردم. شگرد دیگرم هم این بود که عروسک دستم می گرفتم که همه تصور کنند بچه است. سپس با ترفند اینکه بچه ام مریض است سوار ماشین ها می شدم و نقشه زورگیری را اجرا می کردم. به این شکل، موفق شدم اسم و رسم پیدا کنم در بین خلافکاران. حالا هم که باند خودم را تشکیل داده ام.
باند سرقت را کی تشکیل دادی؟
حدود دو، سه ماه قبل. ۳ نفر را هم استخدام کردم و از طریق بالکن، وارد خانه ها می شدیم و نقشه سرقت را عملی میکردیم.
ماجرای مجموعه ای که از اموال مالباخته ها در خانه ات نگه می داری، چیست؟
این موضوع هم برمی گردد به خاص بودنم. بیش از ۲۰ سال است که از هر مالباخته، وسیله ای نگه داشته ام. همین که تبهکاران دیگر می گویند که هادی آقای خاص، در خانه اش کلکسیون قدیمی از سوژه هایش را دارد، برایم کافیست. همینکه تحقیرم نمی کنند برایم کافیست.
در این مدت، چندین مرتبه دستگیر شده ای؟
این پنجمین بار است که بازداشت می شوم اما دیگر خسته شده ام.
یادگاریهای عجیب مجرمان
نگهداری یادگاری از قربانیان و مالباختگان، عادتی عجیب است که در برخی از مجرمان وجود دارد. پیش از این هم تبهکارانی از سوی پلیس دستگیر شده بودند که کلکسیونهای عجیب داشتند.
زوج کلکسیونر
در سال 90 پلیس زن و شوهری را در تهران دستگیر کرد که سوار بر موتورسیکلت، دست به کیفقاپی میزدند. کیف قاپی ها از سوی زن جوان صورت می گرفت و او علاقه خاصی داشت که تمام کیف های زنانه را در خانه اش نگه دارد. وقتی پلیس برای دستگیری این زوج سارق، قدم در خانه آنها گذاشت با کلکسیونی از کیفهای سرقتی روبهرو شد.
دستهموی دختران
شاید باورتان نشود اما در دهه 80 ماموران پلیس پایتخت مجرمی را دستگیر کردند که کلکسیونی از موهای دختران را که طعمه هایش بودند در اتاقش جمع آوری کرده و نگه می داشت. او سوژه های خود را فریب می داد و به خانه اش میکشاند. سپس آنها را مورد آزار و اذیت قرار می داد و در پایان یک دسته از موهای دختران را قیچی می کرد و برای خودش نگه می داشت.
وقتی ماموران پلیس وارد خانه او شدند ، با چندین دسته موی دختران مواجه شدند. او اعتراف کرد که ده ها دختر را فریب داده و آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
کرکس های کلکسیونر
اعضای یک باند متجاوز معروف به کرکسها، طعمه هایشان را تحت عنوان مسافر سوار می کردند و به جای خلوت می کشاندند. آنها با تهدید به طعمه هایشان تجاوز میکردند و اموال قیمتی شان را به سرقت می بردند. نکته عجیب ماجرا این بود که اعضای این باند، وسیله ای از داخل کیف قربانیان خود برمی داشتند تا به عنوان یادگاری برای خود نگه دارند.