نقش ایل قشقایی در اتحاد ملی و دفاع مقدس
همشهری آنلاین: عطف به مقالهای تحت عنوان: «هویت سازی قشقاییها و تأثیر برمفهوم هویت ایرانی» به قلم نویسندهای با نام مستعار یا حقیقی شیدا بهاری، در همشهری آنلاین مورخ 15 دیماه 1403، جمعی از کنشگران ایل قشقایی توضیحاتی به شرح ذیل ارسال کرده اند:
پژوهشگران حوزه مردم شناسی، جامعهشناسی و جمعیت شناسی برای نیل به نتایج تحقیقات مطلوب، با روایی و پایایی مورد قبول جامعه علمی و با ضریب اطمینان بالا، تا مسلّح به ابزار لازم، دانش کافی نباشند، در این حوزه وارد نمیشوند که با ارائه یافتههای نا متعارف و غیرواقعی، سبب تشویش اذهان عمومی و انحراف افکار جامعه گردند. براین اساس، ضروری می نماید که در آغاز این نوشتار، شماری از مفاهیم تبیین گردد:
1- وحدت ملّی: ایران کنونی سرزمینی است متشکّل از فرهنگها، اقشار و اقوام مختلف که بیش از نیمی از جمعیت استانهای آن دارای تنوع و ریشه قومی است. به همین دلیل، اتّفاق نظر بر این است که امروزه در ایران، مسأله قومیتها یکی از مهمترین مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی معاصر به شمار میآید. عدم اجرای بخشی از مفاد قانون اساسی مربوط به قومیتها، به ویژه اصول 15، 19، 48، 56 و 154، عدم توجه به جایگاه زبان، پوشش و فرهنگ اقوام، عدم اعطای تسهیلات و امتیازات برابر با مراکز استانها به اقوام و اقلیتها و بها ندادن به مطالبات قومی و به راه انداختن زمزمه نا بخردانه تجزیه طلبی!! در فضای مجازی و تحریک اذهان عمومی، اهمّیت این موضوع را دوچندان کرده است.
از طرفی، در عصر حاضر یکی از الزامات توسعه در جمهوری اسلامی ایران برای تحقّق سند چشم انداز بیست ساله، تکیه بر همبستگی و اتّحاد ملّی و مشارکت عمومی برای همگرایی قومیتها، مذاهب، اقلیتها و گروههای قومی است. برای تحقّق چنین اتّحادی لازم است که بین نیروهای اجتماعی بستر همکاری و پیوند عمیق و راهبردی فراهم گردد. در این میان، اقوام وگروههای قومی به عنوان نیروهای اجتماعیِ نظام سیاسی، میتوانند نقش و جایگاه مهمی را در فرآیند وحدت ملّی ایفا کنند.
2- قومیت: همانند سایر تعاریف متباین در خصوص جامعه، اجتماع، گروهها، نهادها و سایر ارکان اجتماعی، برای قومیت نیز نمیتوان به تعریفی واحد اکتفا کرد، چنانکه« ماکس وبر گروههای قومی را گروههای انسانی دارای باورهای ذهنی به اجداد مشترک دانسته است»(اردکانی، ۱۳۸۷ : ۴۳). در تعریف دیگری از قومیت آمده است که «قوم عبارت است از یک جمعیت انسانی مشخص با یک افسانه اجداد مشترک، خاطرات مشترک، عناصر فرهنگی، پیوند با یک سرزمین تاریخی یا وطن و میزانی از حس منافع و مسئولیت(همان).
در تعریف قومیت، جامعهشناسان به عناصری از فرهنگ مشترک چون: زبان، نژاد، مذهب و سرزمین مشترک بیشتر استناد و تأکید میکنند. به همین دلیل گفته میشود که: «قوم یک گروه انسانی نژادی است که از زبان و فرهنگ و روش زندگی و تمنّیات گروهی ویژهای در چارچوب یک شاخه بزرگ نژادی برخوردار است، به قسمی که حتی از دیگر گروههای نژاد خود نیز قابل تشخیص و تفکیک میگردد» (الطائی، ۱۳۷۸ : ۱۵۸).
3- هویت(identity) با توجه به ابعاد جهانی هویت قومی و اثرات و تبعاتی که از هویت قومی استنباط میشود، تعاریف متعدد و مختلفی از واژه هویت توسط اندیشمندان علوم اجتماعی ارائه شده است. شیخاوندی«هویت را مجموعهای از علائم، آثار مادی، زیستی، فرهنگی و روانی میداند که موجب شناسایی فرد از فرد، گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر و فرهنگی از فرهنگ دیگر میشود»(میرزایی، ۱۳۸۸ : ۱۴۰). برخی از عناصر هویت ساز به طورکلی عبارتند از: سرزمین، زبان و ادبیات، دین،آئین، مناسک و …
نویسنده مقاله همشهری در همان ابتدا، هویت قشقایی را نه بر اساس هویت قومی، که بیشتر براساس هویت ایلی تعریف میکند که خلاف تئوری و تعاریف علمی جامعه شناختی و نادیده گرفتن زبان مشترک به عنوان نخستین سمبل و نشانه هویت قشقایی بودن است. ایشان اضافه مینماید که «قشقاییان هرگز در طول تاریخ با هویت قومی تعریف نشدهاند!» در ادامه نویسنده به اقدامات گروههایی اشاره میکند که بر قومیت و زبان تأکید دارند و میخواهند هویت زبانی خود را به هویت قومی تبدیل کنند و از این طریق با ترویج آثار بی ارتباط با تاریخ و فرهنگ قشقاییها زمینه بیگانه سازی و تحریک آنها را فراهم کنند. از این عبارات چنین مستفاد می شود که نگارنده، صدها کتب تاریخی و تحلیلی مربوط به قشقاییها را که توسط خاورشناسان، مردم شناسان و محققان خود قشقایی نوشته شده، مطالعه نکرده اند و هرچند به شماری از مبارزات و تأثیر گذاری قشقاییها در مبارزات سیاسی و بیگانه ستیزی اشاره میکنند، اما همچنان تلاش دارند تا در لا به لای نوشتههایشان، قشقایی هراسی را القا نمایند. امّا به راستی واقعیت قوم قشقایی چیست؟
4-قوم قشقایی: واژه قشقایی یک واژه ترکی است که از دو جزء قش یا قاش(پیش، جلو، پیشرو،میدان) به علاوه قایی(شاخه بزرگ ترکان ٱغوز در ایران) تشکیل شده است. به عبارت دیگر، به قوم بزرگ و کهن ترک ایرانی اطلاق می گردد که همیشه در صف اول و پیشرو جنگاوری و نبرد بودهاند. بر اساس مستندات تاریخی همانند سنگ نگارهها و سنگ قبرها (ارجاع:کتاب تاریخ مبارزات مردم ایل قشقایی، صفحه ۲۰، تألیف دکتر منوچهر کیانی)، قشقاییها بیش از هزار و دویست سال تاریخ مستند در خاک ایران دارند و این قدمت بسیار بیشتر از تاریخ شکل گیری خیلی از کشورهای فعلی دنیا می باشد.
به تعبیر دیگر مورّخان، قشقاییها متشکل از یک اتحادیه ایلی بودهاند که اغلب از ایلات 24 گانه اوغوز(بیگ دیلی- بایات – ایگدیر- قایی- ایمور – افشار – و … تشکیل شده و هنوز با گذشت قرون متمادی در میان قشقاییها صاحب اجاق و تامغا هستند. هویت قشقایی نیز براساس هویت قومی تعریف میشود که طوایف مختلف بر اساس پیوند خونی در کنار هم قرار گرفتهاند. این پیوند مظاهری از قبیل پوشش یکسان( لباس قشقایی)، زبان ترکی قشقایی که تمامی آحاد قشقایی بدان متکلّم هستند و ادبیات سنتی، فولکلور و موسیقی مقامی و دستبافتههای فاخر و ظریف و دیگر آثار و مظاهر فرهنگی یکسان و فراگیر را در بین قشقاییها شامل میشود. پس اطلاق واژه «قوم قشقایی» نه تنها هیچ منافاتی با هویت و انسجام ملّی ندارد، بلکه اشاره به بخشی از پیکره ایران عزیز است که موطن اصلی قشقاییها نیز به شمار میآید. همان قومی که در دوره های تاریخی مختلف از جمله سلجوقیان، صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی هم همیشه در صف اول میهن پرستی و استکبارستیزی بودهاند. اولین ایل مقابله کننده با پرتغالیها و بیرون راندن متجاوزان از کشور به رهبری سردار امامقلیخان قشقایی . اولین و دومین شهید مشروطه خواه کل کشور، علمدارخان کشکولی و شکراله استوارکشکولی قشقایی است. اولین ایلی که به فرمان مجتهد وقت سید عبدالحسین لاری به مقابله با استعمار برخاستند، اولین ایلی که به علّت مبارزه با استبداد پهلوی که توسط پهلویها در اطراف شیراز با جت بمب باران شدند. اولین ایلی که خان زادهاش یعنی حکیم جهانگیرخان قشقایی مجتهد شد و خدمات ارزشمندی به مذهب تشیع کردند و شاگردان فراوانی نزد وی تلمذ نمودند که شماری از آنان خود از فقها و علما و فلاسفه بزرگ شدند.
در دوره قاجاریه، ناصرالدین شاه قاجار به پاس مبارزات پیروزمندانه قشقاییها در مقابل شیخ سعید آل بوسعیدی امام مسقط، عمان، شمشیری مرصع را به ایلخان قشقایی یعنی محمدقلیخان ایلخانی و شمشیری مجزا را به سهراب خان قشقایی اهدا میکنند. سردار سهراب خان قشقایی از سرداران دلیر قشقایی در جنوب ایران بود که با صدها دلاور مرد قشقایی به جنگ با انگلیسی ها برخاست و در منطقه نی نیزک یا ننیزک استان بوشهر به کمک جنگاوران بوشهری شتافت و شکست بزرگی را به انگلیسی ها وارد کرد. اسوه مقاومت و استکبارستیزی سردار استکبارستیز جنوب ایران سردار شهید صولت الدوله قشقایی سردار بزرگ و وطن پرست ایرانی است که بیشتر جنگهای جنوب ایران را رهبری کرده است.
محمد ناصر خان قشقایی دیگر ایلخانی قشقایی میتوانست از آلمانیها کمکهای میلیون فرانکی بگیرد و شاه ایران شود، اما بخاطر خاک ایران، هیچگاه تن به خیانت نداد، چرا که در رگ های او خون پاک قشقایی یعنی خون میهن پرستی و صداقت در جریان بود و ریشه در خاک ایران داشت (منبع: فایل صوتی خود محمد ناصر خان قشقایی).
در دوره پهلوی، سردار جبهه تعلیم و تربیت عشایر ایران، استاد محمد بهمن بیگی بزرگ بود که چتر علم و دانش را بر سر تمام اقوام روستایی و عشایری ایران گستراند و بدون تعصب قومی و با یک نگرش فرا قومی، نقش بزرگی را در باسواد کردن جامعه ایرانی بالاخص اقوام عشایر و روستا ایفا کرد.
جنگ جهانی اول شهادت می دهد سرداران و رزمآوران قشقایی چه رشادتهایی از خود نشان دادند و همگام با دیگر اقوام منطقه با قائله پلیس جنوب که توسط انگلستان برای سلطه بر ایران تشکیل داده بود، جنگیدند تا اجازه ندهند اجنبیها گزندی به این آب و خاک برسانند. جنگ جهانی دوم هم شاهد جانفشانیها و میهن پرستی قشقایی ها بود. مورخ مشهور ایرانی کاوه بیات در کتاب نبرد سمیرم، انگلیسیها، قشقاییها و جنگ جهانی دوم، و همچنین منصور نصیری طیبی در کتاب ایل قشقایی در تاریخ معاصر ایران با مستندات جامع و کامل و به صورت خطی به نبرد این قوم کهن با استعمارگران پرداختهاند.
قشقایها در پیروزی انقلاب هم نقش چشمگیری داشتند و اولین تظاهرات مسلحانه در جریان انقلاب را در فیروزآباد رقم زدند. در دوره انقلاب، اولین شهیده انقلاب (شهیده باختر بیگلری) و اولین سپهبد شهید(سپهبد شهید صیاد شیرازی) و اولین مدافع حرم(شهید مهرداد قاجاری) از قشقاییها هستند. از بین دوازده هزار شهید تمامی ایلات (حدود ۱۰۱ ایل و ۵۸۳ طایفه مستقل ایران)، حدود ۳۰ % شهدا یعنی حدود ۳۵۰۰ شهید از قشقایی ثبت شده است. از دیگر سو، 98 شهید از یک دبیرستان شبانه روزی عشایری شیراز که پوشش دهنده فرزندان مستعد اما کم بضاعت جامعه ایلی است، نشان دهنده وطن دوستی و دین مداری این جامعه است که به فرمان رهبر انقلابشان و همگام با پدرانشان، به سوی جبهه غرب یورش بردند و جان شیرین خود را در سبد اخلاص نهادند.
5- مرور اجمالی بر مقاله
مقاله با عنوان درشت و به اصطلاح مخاطب پسند«هویت سازی! قشقاییها» آغاز شده است. غافل از اینکه هویت(identity) در هیچ کارگاهی و با هیچ تکنولوژی پیشرفته قابل مونتاژ و ساخت نیست، بلکه هویت از بدو پیدایش یک قبیله، یک قوم، یک ملت یا امّت، در نمادهایی چون زبان، پوشش، مناسک، باورها، آیینها و سنتها به تدریج تجلّی و تعالی مییابد. از سرخ پوستی در آمریکای جنوبی سؤال شد: نسل شما رو به انقراض است. شما فکر میکنید تا چه زمانی میتوانید به حیات خود ادامه دهید؟ پاسخ داد تا زمانی که یک نفر به زبان سرخ پوستی تکلم کند، ما زنده هستیم. لذا نگارنده محترم مقاله مذکور باید میدانست که زبان، مهم ترین عنصر فرهنگی یک قوم و ملّت است که سبب تمایز و مباهات آنان میشود و عنصر «برساخته» جهان معاصر نیست که بتوان برای هویت سازی به کار گرفت. لذا هویت سازی برداشتی کاملا غیر علمی و مردود است.
قشقاییها علاوه بر انتساب با یک مفهوم کلی(قشقایی)، با وجود هجمههای سنگین از سوی عوامل حکومتهای ضد اقوام، هیچگاه زبان مادری خود را فراموش نکرده و دارای هر پیشینهای که باشند، خود را ترک قشقایی معرفی میکنند و فرزندان قشقایی ادبیات فاخری نیز با بهره گیری از این زبان ارزشمند آفریده و کتابها نوشتهاند. لذا، جدا کردن زبان قشقایی از پازل فرهنگ قشقایی امری نا ممکن وغیر عقلانی است.
نویسنده مقاله برای اینکه ایلات از جمله ایلات ترک زبان را برای حکومت مرکزی درد سرساز نشان دهد، به چند دوره تاریخی اشاره کرده است که اقوام به نقاط مختلف کوچانده شدند. این ادعای نادرستی نیست، اما در تحلیل علّتها، نگارنده دچار خطای تحلیلی و محاسباتی میشود. اولاً جوامع ایلی در برابر متجاوزان به خاک وطن، بالقوه دارای قدرت دفاعی و تهاجمی فوق العاده بودهاند. وانگهی بیشتر حکومتها و سلسلهها خود منشاء ایلی داشتند(افشاریان، صفویان، سلجوقیان، غزنویان، قاجار و … ) . بنابراین حکمرانانِ غالبا تمرکز گرا، از هم تباران و هم مسلکان ایلی خود هراس داشتند که سیطره وتاج تخت آنان توسط همین جوامع زمخت ایلی سقوط کند. آیا این قدرتمندی بالقوه، نشان از بی هویتی و لا مکانی ایلات از جمله ترکان ایران دارد؟
نویسنده همچنین به نوعی سیاست و مشربهای فکری آن اشاره میکند که نسبت به این امر نه تنها بی توجه و اهمال کار هستند، بلکه عامدانه موضوع قوم گرایی و هویتی مستقل از ایران و ایجاد نمادهایی جعلی از جمله پرچمی متفاوت از پرچم ایران و زبانی متفاوت از زبان رسمی کشور، به طور خاص طرح عبارت جهان ترک، ترویج زبان ترکی آذربایجانی و استانبولی، استفاده از پرچمها و نمادهای قومی متفاوت و درخواست تشکیل استان قشقایی به عنوان ابزاری برای تضعیف حاکمیت ملّی، برگزاری همایش ملّتهای ترک و اعتراض به ثبت لباس برای لر زبانان جنوب ایران اشاره میکند.
امروزه اهالی رسانه و اهالی پژوهش و مردم شناسان به دنبال آنند که تمام نمادهای زیبا و برجسته ملل جهان از جمله مراسم اعیاد رسمی، آیین سال نو، مناسک، شیوه ازدواج، آداب عروسی، نحوه دفن مردگان و حتی انواع عبادتگاههای سراسر مردم جهان را به دیگران معرفی کنند. هزاران شبکه ماهوارهای، امروزه تولیدات خود را به این قسم مسائل فرهنگی و تاریخی ملل اختصاص دادهاند. از آن جمله زندگی مردم قطب شمال، آلاسکا، معابد هندی، مراسم مذهبی مسلمانان، مسحیان و غیره.
ارائه و تبلیغ مظاهر فرهنگی و موسیقی قشقایی در کشورهای همسایه اعم از عرب و ترک امری قانونی و بدیهی است. همچنان که گاهی در ترکیه یا قزاقستان یا کشورهای تاجیک و حتی کشورهای غربی فستیوال موسیقی و شعر اقوام برپا میشود. گروههای موسیقی و ادبیات قشقایی بارها و بارها در کشور امارات هنرنمایی کردهاند. بدیهی است که یک مملکت امثال ترکیه یا امارات متحده زمینه آسایش مهمانان خود را که از سراسر منطقه دعوت کرده است، فراهم نماید.
آیا اگر فیلمسازی، گردشگری، پژوهشگری، مورخی و مستند سازی از آیین و مراسم چشم نواز و پوشاک کم نظیر قشقایی و انواع بازیهای محلی، تولیدات دامی، صنایع دستی، لهجه وگویش مردم مستندی تهیه کرد و در شبکههای مختلف خارجی اقدام به انتشار آن نمود، این نشانه تجزیه طلبی قومی وطن دوست به نام قشقایی است؟ وانگهی، قشقاییها هیچ نماد ساختگی را بر نمیتابند و به دنبال تغیر لهجه و شیوه نگارش کلمات زبان خود به تبعیت از سایرترک زبانان جهان هم نیستند.(ارجاع به کتاب آموزش گام به گام زبان ترکی قشقایی، اثر دکتر محسن رجایی پناه). امّا قشقاییها دارای نمادها و تامغاهای اسطورهای هستند که سند هویت آنان است و به ویژه در قبرستانهای نیاکانشان به وفور دیده می شود. علاوه براین، قشقاییهای دارای بیرقی هستند که به بایداق هفت رنگ معروف است و در جلسات شادی مثل عروسی ها بر پشت بام منازلشان یا وسط میدان رقص بر افراشته میشود و به پرچم هیچ کشوری شباهت ندارد. لذا اتهام تجزیه طلبی، اتهامی است قابل پیگیری در مجامع حقوقی و قضایی، زیرا قشقاییها چه در گذشته و چه در حال همیشه در برابر جریانهای تجزیه طلب و واگرا از جمله فرقه دمکرات آذربایجان ایستادگی کردهاند و ضمن مخالفت با پیشنهاد سرکنسول ترکیه مبنی بر کوچ قشقاییها به منطقه وان (در دوره پهلوی اول و همزمان با فشارهای مضاعف به قشقاییها) ایران را خانه و کاشانه و خاک خود دانسته و از مهاجرت به شدّت امتناع کردهاند. امروزه نیز هیچ گرایشی به ادعاهای واهی گروههای تجزیه طلب ندارند.
نویسنده با بی توجهی به مفاد اصل 15 قانون اساسی مبنی بر استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و حق تدریس زبان اقوام در مدارس، ویژگی تکثر و تنوع فرهنگی اقوام ایرانی را نادیده گرفته و عملاً در جایگاه هویت ستیزی اقوام ایرانی قرار میگیرد و نشان میدهد که درک درستی از مطالبات متمایز فرهنگی اقوام ندارد. در حالی که ایران میتواند با پذیرش تنوع قومی به عنوان بخشی از هویت ملّی خود به سمت یک وحدت همچنان پایدار حرکت کند. مقاله میتوانست بهطور جامعتری به چگونگی ایجاد وحدت در کثرت پرداخته و راهحلهایی برای انسجام ملّی با در نظر گرفتن هویتهای مختلف ارائه دهد، نه اینکه نوک پیکان خود را به سمت قوم بزرگ،میهن پرست و تاریخ ساز قشقایی نشانه رود که در طول تاریخ به خاطر غرور ملّی و وطن خواهیشان مورد ستم مضاعف قرار گرفتهاند.
برای تمام آنچه که شرح آن رفت، نویسنده، هیچ آمار یا منبع و مرجعی در مورد میزان و درصد ادعاهای خود مبنی بر تلاش برای استقلال قشقاییها، استفاده از نماد و پرچم متفاوت و ترویج زبان آذربایجانی و استانبولی و غیره ارایه نمیکند و مشخص نیست طبق چه شواهدی و برابر کدام مطالعات معتبر میدانی چنین گزارههای مجعولی را مطرح و بر آنها تأکید و بر اساس آنان تحلیل و نتیجه گیری میکند! تا جایی که حتی تشکیل تیم فوتبالی به نام قشقایی و هوا داران آن را زیرکانه مذمّت میکند!!
همچنین در ادامه، اعتراضات مسالمت آمیز قشقاییها به ثبت مجدد لباسشان را تحرکات قوم گرایانه قلمداد میکند. در حالی که این لباس قبلاً در سال 1391 با شماره 923 به نام ایل قشقایی ثبت شده است.
در این مقاله مثال آورده شده: «آنها(قشقاییها) نمیگویند که هویت ایلیشان، متشکل از اتحاد ایلات لر و عرب و غیره بوده، بلکه تأکید میکنند که هویت ایلیشان هویت زبانی و مبتنی بر ترک بودن است. لذا بر اساس تعریف جدید، هویت زبانی خود را به هویت قومی منتقل میکنند. از این جهت، این معدود افراد به گروههای همزبان ایلی خود القا میکنند که سرزمینهای قشقایی توسط دیگران! اشغال شده است(طرح اشغال سرزمین قشقاییان از سوی رهبر حزب قشقایی آزاد مطرح شد) و هر عنصری در سرزمین قشقایی یا مهمان است یا متجاوز! این در حالی است که اکثریت قاطع قشقاییان به طور تاریخی همواره بر اصل ایرانی بودن و ایرانیت تأکید داشتند و حفظ ایران و تابعیت از حاکمیت مرکزی امری مهم و حیاتی برایشان محسوب میشد.»
تنها باید یک پرسش ساده را با نگارنده مقاله در میان نهاد: اگر به اقتضای درگیریهای قبیلهای و منازعات ایلراهی و همجواری ایلات و بر سَبیل رسم رایج، طی قرون متمادی، چند خانوار از ایل های دیگر و … به عنوان پناهنده به ایل قشقایی روی آورده باشند، به این معنی است که قشقاییها دیگر سخنی از زبان مادری خویش به عنوان زبان رسمی آبا و اجدادی خود نباید بر زبان آورند؟ ثانیاً اگر فردی درآن سوی کره زمین به صورت خود خوانده ادعای رهبری یا پیامبری قشقایی را داشته و سخنانی مطابق آرمانهای خود به زبان آورد، تاوان آن را مردم قشقایی باید در وطن خود بپردازند؟ این چه منطقی است؟ مردم آگاه، وظیفه مند و وطن دوست و متدین قشقایی پس از بر هم خوردن سازمان سیاسی ایل در دهه چهل تاکنون، رهبر ایل نداشته و در چهار چوب قوانین موضوعه کشور حرکت کرده است.
با احترام
کنشگران و فعالین سیاسی اجتماعی و فرهنگی ایل قشقایی و جمعی از تشکلها و انجمنهای مردم نهاد ایل قشقایی
۱. انجمن اهل قلم قشقایی ها با شماره شناسه ۳۹۷۱۳۶۱
۲ . تشکل مردم نهاد طایفه فارسیمدان با شماره ثبت ۳۴۸۳
3. سازمان مردم نهاد طایفه قراچه با شماره ثبت ۴۱۰۹
4. تشکل مردم نهاد کوچروان با شماره ثبت ۱۵۰
۵. کانون فرهنگی هنری پرتو نور اوجاق با شماره ثبت ۳۸۳۶
6.موسسه فرهنگی و ورزشی نام آوران قره قاج با شماره ثبت ۴۶۵۶