مجله مهر > دور دنيا

هالیوود در آتش؛ فیلمنامه‌ای واقعی!


خبرگزاری مهر، گروه مجله – فاطمه برزویی: هفته سوم دی‌ماه برای ایران و جهان، هفته‌ای سرشار از رخدادهای مهم و رویدادهای به‌یادماندنی بود؛ هفته‌ای که هر روزش با خبرها و روایت‌هایی تازه همراه شد. این ایام یادآور سالگرد فاجعه تلخ سقوط هواپیمای اوکراینی بود؛ زخمی عمیق که با گذشت پنج سال هنوز هم در قلب‌های مردم زنده است.

اما در کنار این داغ سنگین، خبرهای دیگری نیز به صدر توجهات راه یافتند. از تصمیم بزرگ برای انتقال پایتخت به منطقه مکران گرفته تا تلاش آمریکا برای اینکه کانادا را به یکی از ایالت‌های خود تبدیل کند، و حتی شیوع یک همه‌گیری جدید که بار دیگر هراس از ویروسی ناشناخته را در دل‌ها زنده کرد.

این‌ها تنها بخشی از موج خبری بودند که در این هفته چشم‌ها را خیره کردند. با این حال، پشت پرده این هیاهو، اخبار دیگری نیز وجود داشتند که شاید در سایه این عناوین برجسته پنهان مانده باشند.

«هفتک‌گذاری» فرهنگستان بر لغات فارسی

این هفته پر بود از داستان‌هایی که شاید در نگاه اول باورکردنی نباشند؛ از سفر در زمان گرفته تا بازگشت از مرگ، با چاشنی تصمیمات عجیب و غریب. اگر قرار باشد هفته را با یک کلمه توصیف کنیم، شاید «غیرمنتظره» بهترین گزینه باشد.

فرهنگستان زبان و ادب فارسی، که همیشه با پیشنهادات واژه‌های نو، جلب‌توجه می‌کند، این بار دست روی واژه‌ای گذاشته که روزانه ده‌ها بار از آن استفاده می‌کنیم: «تیک». حالا این علامت معروف، معادل فارسی خود را پیدا کرده و باید آن را «هفتک» بنامیم.

چرا؟ چون شباهت ظاهری‌اش به عدد هفت الهام‌بخش بوده است! اینکه این واژه تا چه حد جای خود را در مکالمات روزمره باز کند، بماند، اما قطعاً بحث‌های زیادی را در فضای مجازی راه انداخته است. به نظر می‌رسد، فرهنگستان در حال «هفتک‌گذاری» روی فرهنگ لغات فارسی است.

در آسمان‌ها هم ماجرایی عجیب رقم خورد. پرواز «کاتای پسیفیک» از «هنگ‌کنگ» به «لس‌آنجلس»، در نخستین دقایق سال ۲۰۲۵ از باند برخاست و در آخرین ساعات سال ۲۰۲۴ در مقصد فرود آمد. این سفر، که تنها به لطف اختلاف زمانی میان دو کشور ممکن شد، بیشتر شبیه داستان‌های علمی تخیلی است. اما روی زمین، اتفاقات به مراتب عجیب‌تر بودند.

بازار تعویض پلاک خودرو، این روزها به جولانگاه سودجویان تبدیل شده است. اگر عجله دارید و وقت انتظار در صف‌های طولانی را ندارید، کافی است ۱.۵ میلیون تومان پرداخت کنید تا پلاک تهران برایتان آماده شود. به نظر می‌رسد تعویض پلاک از یک فرآیند اداری به یک تجارت تمام‌عیار تبدیل شده است.

از تجارت که بگذریم، طبیعت هم این هفته خبرساز بود. تالاب انزلی، که روزگاری با عمق ۱۰ متری‌اش گردشگران را شگفت‌زده می‌کرد، حالا در برخی نقاط به عمق ۲۰ سانتی‌متر رسیده است. بله، درست خواندید، ۲۰ سانتی‌متر! شاید بهتر باشد نام آن را به «خشکاب انزلی» تغییر دهیم، چون دیگر چیزی از تالاب باقی نمانده است. گویا طبیعت هم قربانی بی‌تدبیری شده است.

اما عجیب‌ترین اتفاق هفته مربوط به مردی است که پس از ۲۱ ماه گم‌شدن، زنده پیدا شد. خانواده‌اش برای او مراسم ختم گرفتند، عزاداری کردند و حتی با قاتل خیالی‌اش روبه‌رو شدند، اما حالا مشخص شده که او در تمام این مدت در کمپ ترک اعتیاد مشغول بوده است. بازگشت او به خانه، چیزی شبیه داستان‌های سریال‌های درام شد که پایانی غافلگیرکننده دارد.

در حوزه بهداشت، ماجرای آلودگی مدارس به شپش به تیتر اول برخی رسانه‌ها تبدیل شد. وزارت بهداشت اعلام کرد که این آلودگی رایج است و نیازی به تعطیلی مدارس نیست. با این حال، والدین همچنان نگرانند و شاید کمتر کسی از آنها این توضیحات را قبول کند! در فضای زیبایی‌شناسی، خبری شنیدیم که تلخ و تأمل‌برانگیز بود. سن جراحی زیبایی در ایران به ۱۴ سال رسیده است. تبلیغات فریبنده و فشار اجتماعی، حالا نوجوانانی را که هنوز شخصیتشان شکل نگرفته، به زیر تیغ جراحی می‌برد. شاید در آینده‌ای نه‌چندان دور، جشن تولد ۱۵ سالگی با «چهره جدید» به یک رسم تبدیل شود!

هالیوود در آتش؛ فیلمنامه‌ای واقعی!

هالیوود در آتش؛ فیلمنامه‌ای واقعی!

این هفته «لس‌آنجلس» درگیر یکی از مهیب‌ترین آتش‌سوزی‌های تاریخ خود شد. منطقه «پاسیفیک پالیسیدز»، که از لوکس‌ترین و اعیانی‌ترین محله‌های این شهر است، به کام شعله‌های بی‌رحم فرو رفت.

بادهای شدید، آتش را با سرعتی باورنکردنی گسترش دادند و فرماندار کالیفرنیا، گاوین نیوسام، وضعیت فوق‌العاده اعلام کرد. بیش از ۳۰ هزار نفر از ساکنان منطقه، از جمله بسیاری از چهره‌های مشهور مانند «جنیفر آنیستون»، «بردلی کوپر» و «تام هنکس»، خانه‌های خود را تخلیه کردند، اما بسیاری از این خانه‌ها دیگر چیزی جز خاکستر باقی نمانده است.

رسانه‌های آمریکایی از فاجعه‌ای بی‌سابقه گزارش می‌دهند. آتش، بیش از ۲۷ هزار هکتار زمین را بلعیده است؛ وسعتی که معادل ۲۰ هزار زمین فوتبال است. تا این لحظه، ۱۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند و خسارات مالی به حدود ۵۰ میلیارد دلار رسیده است.

محله‌هایی که زمانی با خانه‌های لوکس و چشم‌اندازهای خیره‌کننده شناخته می‌شدند، حالا در میان تلی از خاکستر ناپدید شده‌اند. جواهرات، لباس‌ها، عکس‌های خانوادگی و خاطرات یک عمر زندگی، همه در این شعله‌های بی‌رحم نابود شده‌اند.

خیابان‌های لس‌آنجلس نیز به صحنه‌ای از هرج‌ومرج تبدیل شده است. دستورهای فوری برای تخلیه باعث شده بسیاری از رانندگان خودروهای خود را در خیابان‌ها رها کنند. ترافیک سنگین، راه‌های مسدود و دود غلیظ، چهره‌ای آخرالزمانی به این شهر داده است. بیمارستانی در پاسادنا نیز مجبور شد بیماران خود را تخلیه کند تا از خطر گسترش آتش‌سوزی در امان بمانند.

هالیوود در آتش؛ فیلمنامه‌ای واقعی!

این فاجعه، اما تنها یک بحران طبیعی نبود؛ تبدیل به موضوعی سیاسی نیز شد. «دونالد ترامپ جونیور»، پسر رئیس‌جمهور آینده آمریکا، با انتشار پستی در شبکه‌های اجتماعی، این آتش‌سوزی را به سیاست‌های «جو بایدن» مرتبط دانست. او مدعی شد که ارسال تجهیزات آتش‌نشانی به اوکراین، منابع کالیفرنیا را کاهش داده است. ترامپ جونیور با کنایه نوشت: «شیرهای آتش‌نشانی خالی است و بودجه تمام شده. متشکرم، جو!»

آتش حتی به هالیوود، قلب فرهنگی لس‌آنجلس، نیز رسید. تصاویر تایم‌لپس از شعله‌هایی که در هالیوود هیلز زبانه می‌کشند، به‌سرعت در فضای مجازی منتشر شد. خانه‌های مجلل و نمادین بسیاری از ساکنان این منطقه در میان آتش از بین رفتند، گویی که این شعله‌ها یادآوری می‌کنند هیچ‌کس، حتی ساکنان اعیان‌نشین، از قدرت طبیعت در امان نیست. لس‌آنجلس اکنون در میان این بحران، چهره‌ای غم‌انگیز و ویران‌شده به خود گرفته است. خانه‌ها و محله‌هایی که زمانی سمبل شکوه و ثروت بودند، حالا تنها تلی از خاکسترند.

آمبولانس مرگ؛ جنایتی زیر پوشش امدادگری

غزه، بار دیگر شاهد یکی از تلخ‌ترین شب‌های تاریخ خود بود. دختری جوان، تمام اعضای خانواده‌اش را در بمباران از دست داد. تصویری از او که غرق در اندوه و بهت در میان آوار ایستاده، این روزها به نمادی از درد و رنج مردم غزه تبدیل شده است؛ مردمی که در سایه جنگ، خانه و خانواده‌شان را از دست می‌دهند و هیچ پناهی جز امید به پایان این ظلم ندارند.

اما این تنها بخشی از قصه تلخ غزه نیست. ویدئویی که به تازگی در شبکه‌های اجتماعی فلسطینی منتشر شده، پرده از حقیقتی هولناک برداشته است. نیروهای امنیتی اسرائیل، در پوشش امدادگران و سوار بر آمبولانس، وارد اردوگاه «بلاطه» شدند و در عملیاتی از پیش طراحی‌شده، یک پیرزن و یک مرد جوان را به شهادت رساندند. این استفاده شرم‌آور از نمادهای امدادی برای کشتار، موجی از خشم و انزجار را نه تنها در میان فلسطینی‌ها، بلکه در میان جهانیان برانگیخته است.

هم‌زمان، فاجعه انسانی دیگری در غزه رخ داد. وزارت بهداشت این منطقه اعلام کرد که یک نوزاد ۳۵ روزه به دلیل سرمای شدید و نبود امکانات گرمایشی، جان خود را از دست داده است. مرگ این نوزاد بی‌گناه، زخمی دیگر بر پیکره مردم غزه است که در محاصره و محرومیت، حتی از ابتدایی‌ترین امکانات زندگی نیز محرومند.

هالیوود در آتش؛ فیلمنامه‌ای واقعی!

اما صدای حمایت از غزه فراتر از مرزهای این منطقه به گوش می‌رسد. در شهر «لیدز» انگلستان، معترضان در خیابان‌ها حاضر شدند و با برپایی تظاهراتی، خواستار پایان جنایات اسرائیل در غزه شدند. آن‌ها همچنین آزادی دکتر «حسام ابو صفیه»، مدیر بیمارستان «کمال عدوان» را مطالبه کردند. این اعتراضات، نمادی از بیداری وجدان جهانی در برابر رنج‌های مردم فلسطین است.

در همین روزها، اتفاقی تأثیرگذار در آمریکا رخ داد. کاپیتان یکی از پروازهای داخلی آمریکا، یک مسافر اسرائیلی را به دلیل اظهارات توهین‌آمیز و نفرت‌پراکنی علیه مردم غزه از هواپیما اخراج کرد. در مکزیک، اعتراضات به جنایات اسرائیل به شکلی نمادین و خلاقانه نمایان شد. فردی، مجسمه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، را که در یکی از موزه‌های مکزیکوسیتی قرار داشت، تخریب کرد. پیش از آن، او بر روی مجسمه رنگ قرمز پاشید و در یادداشتی نوشت: «این مجسمه باید با خون ۴۰ هزار فلسطینی پوشانده می‌شد.»

گاریدو در لیبی ارزان‌تر است!

باشگاه پرسپولیس این روزها تبدیل به کانون حواشی و ماجراهای پررنگ رسانه‌ای شده است؛ از قراردادهای نجومی گرفته تا جریمه‌های سنگین و البته برخی تصمیماتی که بیشتر شبیه داستان‌های طنز است تا مدیریت حرفه‌ای. در صدر این ماجراها، ماجرای پر سر و صدای «گاریدو» مربی برکنارشده تیم قرار دارد.

این مربی که با نتایجی نه‌چندان درخشان از پرسپولیس جدا شد، اکنون در لیبی مشغول به کار است. اما آنچه توجه‌ها را جلب کرده، مبلغ قرارداد اوست. گفته می‌شود گاریدو در پرسپولیس قراردادی ۸۰۰ هزار دلاری برای یک فصل امضا کرده بود، در حالی که در تیم اتحاد لیبی با رقمی نزدیک به نصف این مبلغ، یعنی ۳۶ هزار دلار در ماه، بر روی نیمکت می‌نشیند.

شاید مسئولان پرسپولیس بتوانند این هزینه را نوعی «سرمایه‌گذاری روی شکست» توجیه کنند، اما افکار عمومی و هواداران به سختی چنین قراردادی را می‌پذیرند. شاید هم تنها چیزی که گاریدو در ایران یاد گرفته، مذاکره برای قراردادهای گران‌تر بوده است!

در ادامه این ماجراها، خبر تأیید جریمه یک میلیارد تومانی باشگاه توسط کمیته استیناف فدراسیون فوتبال، چالش دیگری برای پرسپولیس به همراه داشت. این جریمه به دلیل ارائه مدارک پزشکی جعلی در پرونده «نبیل باهویی» به باشگاه تحمیل شده است.

به نظر می‌رسد مسئولان پرسپولیس برای فرار از حذف یک سهمیه بازیکن خارجی، ترجیح داده‌اند دست به اقدامات غیراخلاقی بزنند و در نهایت، این بار مدارک پزشکی جعلی به جای نجات تیم، هزینه‌ای سنگین را به بار آورده است. شاید بهتر بود بخشی از همان ۸۰۰ هزار دلار گاریدو را صرف مشاوران حقوقی بهتری می‌کردند!

هالیوود در آتش؛ فیلمنامه‌ای واقعی!

اما در سوی دیگر دنیای فوتبال، «مهدی طارمی»، مهاجم ایرانی تیم اینتر، برای بار دیگر خوش درخشید. در دیدار حساس میان اینتر و میلان، طارمی گل دوم تیمش را به ثمر رساند و شادی گل بندری او تبدیل به سوژه رسانه‌ها شد. سایت ایتالیایی «fcinter1908» نیز ضمن تمجید از عملکرد او، امتیاز ۷ را به طارمی اختصاص داد و نوشت: «وقتی تیم به او نیاز داشت، او گلزنی کرد.»

در همین حال، ورزش تکواندو بانوان ایران روزهای طوفانی را پشت سر می‌گذارد. «مینو مداح»، سرمربی موفق تیم ملی، پس از بروز برخی مشکلات اردو را با قهر ترک کرد و «مهروز ساعی»، مربی دیگر تیم و خواهر رئیس فدراسیون تکواندو، نیز استعفای خود را تقدیم مسئولان کرد.

اما از همه این تلخی‌ها که بگذریم، «زهرا رحیمی»، نایب‌قهرمان ۱۵ ساله پارالمپیک پاریس، داستانی از تعهد و عشق را به نمایش گذاشت. او با جوایز مدال نقره خود و بخشی از پس‌انداز خانوادگی، یک تریلی برای پدرش خریداری کرد. زهرا پیش از این قول داده بود که اگر مدال پارالمپیک کسب کند، این هدیه را به پدرش تقدیم کند. لحظه‌ای که پدرش در تریلی جدید دور زهرا می‌چرخید، شاید بهترین پایان برای این داستان بود.

هشدار درباره شیوع ویروسی جدید؛ آیا HMPV اپیدمی بعدی خواهد بود؟

در هفته‌های اخیر، بیماری‌های تنفسی به یکی از دغدغه‌های اصلی حوزه سلامت تبدیل شده‌اند. وزارت بهداشت ایران با اعلام افزایش چشمگیر موارد ابتلاء به «آنفلوانزای H1N1»، از ازدحام مراکز درمانی خبر داده است. این وضعیت نگران‌کننده، زنگ خطر دیگری را برای نظام بهداشتی به صدا درآورده است. هرچند مسئولان امیدوارند که با نزدیک شدن به پایان ماه جاری، روند شیوع این بیماری کاهش یابد، اما حجم بالای بیماران، چالش‌های جدی را پیش روی کادر درمان قرار داده است.

هم‌زمان با این اتفاقات، گزارش‌هایی از چین توجه‌ها را به سمت شیوع ویروسی جدید جلب کرده است؛ ویروسی به نام «متاپنوموویروس انسانی» (HMPV) که با علائمی شبیه به سرماخوردگی اما متفاوت از آن، نگرانی‌های جدیدی را برانگیخته است. این ویروس، کودکان خردسال، سالمندان و افرادی با سیستم ایمنی ضعیف را بیشتر هدف قرار می‌دهد.

دوره نهفتگی این ویروس بین ۳ تا ۶ روز است. این ویروس، هرچند ممکن است در سنین پایین‌تر ابتلاء پیدا کند، اما احتمال بروز مجدد آن در بزرگسالی نیز وجود دارد. خوشبختانه در بیشتر موارد، علائم خفیف‌تر از ابتلای اولیه هستند، اما در موارد شدید، بیمار ممکن است نیازمند بستری شدن در بیمارستان شود.

تصاویر و گزارش‌های منتشرشده از چین نشان می‌دهد که بیمارستان‌های این کشور به‌ویژه در استان‌های شمالی مملو از بیماران شده است. این ویروس، که بیشتر در فصل زمستان شیوع پیدا می‌کند، در کودکان بیشترین آمار ابتلاء را داشته و باعث شده تا نگرانی‌های عمومی به اوج خود برسد.

برخی حتی از احتمال اعلام وضعیت اضطراری خبر داده‌اند، اما سازمان جهانی بهداشت با ارائه توضیحاتی آرامش‌بخش، تأکید کرده است که این ویروس نه جدید است و نه به‌طور خاص خطرناک. HMPV برای اولین بار در سال ۲۰۰۱ شناسایی شد و از آن زمان تاکنون به‌صورت فصلی در جریان بوده است.

هالیوود در آتش؛ فیلمنامه‌ای واقعی!

در ایران، تا این لحظه، شواهدی مبنی بر ورود این ویروس گزارش نشده است. وزارت بهداشت با اعلام اینکه کیت‌های آزمایشگاهی لازم برای شناسایی این ویروس در دسترس هستند، از رصد روزانه وضعیت خبر داده و تأکید کرده است که خطر اپیدمی شدن این ویروس در کشور بسیار کم است. مقامات همچنین توصیه‌هایی نظیر شستشوی مداوم دست‌ها، استفاده از ماسک در فضاهای شلوغ، و تهویه مناسب اماکن عمومی را برای پیشگیری مطرح کرده‌اند.

در حالی که جهان هنوز خاطره تلخ پاندمی کرونا را فراموش نکرده است، ظهور ویروسی مانند HMPV، گرچه به اندازه کرونا خطرناک نیست، یادآور این نکته است که رعایت اصول بهداشتی و آماده‌باش نظام‌های درمانی، همچنان بهترین سلاح در برابر این تهدیدات است. شاید این بار، با تجربه‌ای که از گذشته داریم، بتوانیم از تبدیل شدن یک ویروس به بحران جهانی دیگری جلوگیری کنیم.



منبع:مهر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا